چکیده:
پژوهش حاضر، خوانشی مبتنی بر نظریههای پسااستعماری واستعمارزدایی از نمایشنامة جزئیات اثر سوزان گلاسپل است. این نمایشنامه،همواره با خوانشی فمینیستی مورد بررسی قرار گرفتهاست. کاربرد نظریههای پسااستعماریدر این اثر، چالش برانگیز و مورد مناقشه است؛ چرا که نه موضوع نمایشنامه، نه مکانو نه شخصیتها هیچکدام مصداق بارزی از ادبیات استعماری به شمار نمیروند. اینمقاله، بر آن است اثبات کند، علی رغم تفاوتهای مطالعات فمینیستی با پسااستعماری،میتوان با در نظر گرفتن نقاط مشترک بین آنها، از نظریههای پسااستعماری، مانندجمع ناشناس آلبر ممی، سلب انسانیت امه فرنان دیوید سزر، نزاکت حیلهگر هومی بابا،نظریة خشونت فانون و میمون دلالتگر گیتـس بهـره برد، طوریکه نه تنها با خوانشهایفمینستی نمایشنامه، در تعارض نباشد بلکه حتی جنبههای پنهان اثر را به خواننده بهوضوح آشکار کند. همچنین، این پژوهش از نظریة کوه یخی همینگوی بهره برده استتا اهمیت جزئیات را در نمایشنامه یاد شده اثبات کند.
خلاصه ماشینی:
این مقاله ، بر آن است اثبات کند، علی رغم تفاوتهای مطالعات فمینیستی با پسااستعماری ، می تـوان بـا در نظر گرفتن نقاط مشترک بین آنها، از نظریه های پسااستعماری ، مانند جمع ناشناس آلبر ممی ، سـلب انسانیت امه فرنان دیوید سزر، نزاکت حیله گر هومی بابا، نظریـة خـشونت فـانون و میمـون دلالـت گـر گیتـس بهـره برد، طوری که نه تنها با خوانش های فمینستی نمایـشنامه ، در تعـارض نباشـد بلکـه حتـی جنبه های پنهان اثر را به خواننده به وضوح آشکار کند.
پرسشی در این جا مطرح است که اگر چنـین خوانـشی بـا خوانش های فمینیستی این نمایشنامه ، تعارض ندارد، نقاط مشترک نظریة پسااستعماری با نظریة فمینستی در کجاست ؟ برای پاسخ ، در زیر به مواردی اشاره می شود که در این مقاله از آنـها بـه اجمال استفاده خواهد شد و بعد از آن، مقدمه ای از نظریة پـسااستعماری خواهـد آمـد: روابـط قدرت، مفاهیم تقابل دوگانه ، مفهوم دیگری ، نوع رابطه دو عضو پسااستعماری (مرد استعمارگر سفید و مرد استعمارشدة سیاه) و فمینیستی (مرد سفید و زن سفید)، عـدالت خـواهی و برابـری دو عضو، براندازی سلطه و تبعیض ، تلاش برای رهایی از تصویر وارونة عضو فرعـی ، نگـرش به اثر از زاویة دید عضو دیگر (سیمون دوبووار ٢٨٨)، مقابلة فردی و گروهـی بـا ظلـم ظـالم ، براندازی کلیشه هایی چون نادانی و ناآگاهی عضو ضعیف و اثبات آگاهی نـسبی عـضو پـست ، نسبت به عضو برتر، پاسخ به خشونت ظالم با خشونت بیشتر، و کاربرد حیله و نیرنگ و زبـان مورد دلخواه عضو قوی توسط عضو ضعیف .
نگارندة مقاله با به کاربردن نظریه های پسااستعماری مانند جمع ناشناس ممـی ( Memmi's Anonymous Collectivity)، سلب انسانیت سزر (saire'sThingificationCe)، نزاکت حیله گـر بابـا (Bhabha's Sly Civility)، نظریـة خـشونت فـانون (Fanon's Theory on Violence) و میمون دلالت گر گیتس (Gates' Signifying Monkey)، عدسـی را پـیش دیـدگان خواننـدگان قرار می دهد تا جنبه های پنهان یکصد سالة اثر گلاسپل را به وضوح آشکار کند.