چکیده:
ادبیات تطبیقی به عنوان شاخهای از مطالعات ادبی به شمار میرود که هدف آن مقایسة آثار یک ادبیات با دیگر آثار ادبی میباشد. با توجه به گرایشهایی که اخیرا این شاخه ادبی پیدا کرده یعنی قطب تاریخی و قطب نظری، بنابراین نیاز به مطالعات جدید در زمینههای دیگر روز به روز بیشتر احساس میشود که یکی از این زمینهها مطالعات ترجمه و زمینههای وامگیری و وامدهی است و نیز بررسی تأثیرپذیری ادبیات از یکدیگر میباشد. قدمت ادبیات تطبیقی در اسپانیا به قرن 11 میلادی و یا حتی پیشتر از آن یعنی به زمان حملة اعراب به اسپانیا در قرن هفتم باز میگردد. ولی قرن یازدهم از آن جهت حائز اهمیت است که از یک سو ادبیات نوشتاری اسپانیا بوجود آمد و از سوی دیگر اولین آثار به زبان کاستیلا (زبان فعلی اسپانیا) توسط اولین شاعر اسپانیایی یعنی گونزالو د برسئو[1] به رشتة تحریر درآمد و اولین مطالعات ادبیات تطبیقی در اسپانیا با آمیخته شدن ادبیات عرب (و فارسی) با ادبیات اسپانیا بوجود آمد. در این مقاله سعی شده ضمن گردآوری متون مختلف در زبان اسپانیایی که تحت تأثیر ادبیات فارسی بوجود آمدهاند با استفاده از روش تجزیه و تحلیل و بار معنایی برخی از صورتهای ساختواژی در فارسی و اسپانیایی، به اثبات نظریة تأثیر و وامگیری ادبیات اسپانیایی از ادبیات فارسی در این زبان پرداخت، ضمن این که از زبان عربی نیز به عنوان زبان عامل و واسطه نیز هرجا که نیاز بوده استفاده شده است. [1]- Gonzalo de Berceo
خلاصه ماشینی:
بدین ترتیب گروه سخن سرایان تازهای در اسپانیا به میدان آمدند که غزلهای زیبـای آنها در قرن بیستم الهام بخش فدریکو گارسیا لورکا شاعر معروف اسپانیا قرار گرفت و اشـعار بسیار زیبای سخنواران عرفانی ایران چون مولوی و حافظ و «مقامات » بـدیع الزمـان همـدانی و شاگردان او را در هم آمیختند و سبک ادبی نوینی به نام پیکارسکا Picaresca پدید آوردند کـه ضمن مقام خاصی که در تاریخ ادبیات اسپانیا دارد، نقش خاص ادب پارسی را در آن نمی توان نادیده گرفت » (تأثیر اسلام در ادبیات اسپانیا ٧٤) گلچین اشعار حماسی سنتی در اوایل قرن ١٥ از طریق استادان موسیقی که تـصنیف هـا را به صورت چند صدایی در آثار خود استفاده می کنند و باعث گسترش و تـرویج آنهـا در شـبه جزیره می گردند و نیز موسیقی فلامینگو حفظ شده و تا به امروز رسیده است که از ایـن دسـته می توان به «تصنیف های آهنگین قصر» (اواخر قرن ١٥) که در مجموعه تـصنیف هـای «ارنانـدو دل کاستیلو» (والنسیا ١٥١١) از آنها به کرات استفاده شده اشاره کرد که با استفاده از آنهـا در گروههای کرخوانی باعث جاودانه شدن حضور این ترانه ها در آثار تئاتری ، موسیقی و حتـی در مجموعة ضرب المثل ها شده و ارتباط این نوع از ادبیات با مردم را بدعت گذاشت .