چکیده:
مسئله شر یکی از مسائل بنیادی در نظامهای الهی بهشمار میآید. این مسئله با رویکردهای گوناگون مورد توجه اندیشمندان مسلمان واقع شده است. رهیافت درون دینی یکی از رویکردهای مهم مسئله شر است. مسئله شر در قرآن کریم از ابعاد مختلف مورد اهتمام بوده است. مسئله شر و انتساب آن به خدا از جمله مسائلی است که در آیات قرآن بهویژه در آیه ۷۹ ـ ۷۸ سوره نساء بدان اشاره شده است. قرآن کریم در این آیه با بیان «قل کلّ من عند اللّه» خیرات و شرور عالم را به یک منبع و آن هم خداوند نسبت میدهد و در ادامه با بیان «و ما اصابک من سیّئة فمن نفسک» به عوامل و زمینههای انسانی که به نوعی در تحقق شرور دخالت دارند، اشاره مینماید. این مسئله موجب تناقض ظاهری آیه شریفه شده است. مفسران در پاسخ به این تناقض، راهحلهایی را مطرح کردهاند. این تحقیق ابتدا به نقل و نقد چهار رهیافت تفسیری پرداخته و در ادامه به بازسازی راهحل علامه طباطبایی بر اساس دیدگاه نیستیانگاری شر میپردازد و آن را پاسخ موفق ارزیابی مینماید.
خلاصه ماشینی:
"به دیگر سخن، سؤال اصلی پژوهش پیشرو این است که چرا خدای سبحان در برخی آیات بهخصوص در آیه 79 ـ 78 سوره نساء از یکسو مسئله شرور و ناملایمات زندگی را به خود نسبت داده «قل کل من عند الله» و از سوی دیگر در ادامه همان آیه، تحقق شرور را به عوامل انسانی «وما أصابک من سیئة فمن نفسک» نسبت میدهد؟ راهحل یا راهحلهای رفع این تناقض ظاهری چیست؟ ضرورت تحقیق بیتردید آدمی از دیرباز بههنگام مواجهه با درد و رنج زندگی، درباره ماهیت و منشأ آن سؤال میکرده است.
نقد و بررسی این رهیافت میکوشد تا دو واژه حسنه و سیئه را براساس شأن نزول و ظاهر آیه تفسیر کند و از سوی دیگر با تفکیک انتساب «سیئه» به خداوند در آیه اول و انتساب آن به انسان در آیه دوم، خیرات و شرور را از جهت وجودی به خدای سبحان منسوب دارد و از این سو زمینه و بستر تحقق شرور را خود انسان معرفی نماید.
علامه طباطبایی با تأکید بر این مطلب مینویسد: با تأمل در برخی آیات قرآن روشن میشود که مصائب، بدیهای نسبیاند؛ به این معنا که انسانی که برخوردار از نعمتهای خدا (چون امنیت و سلامت و صحت و بینیازی) است، خود را واجد میبیند و چون بهخاطر حادثهای آن را از دست میدهد، آن حادثه و مصیبت را چیز بدی برای خود تشخیص میدهد؛ چون آمدن آن، مقارن با رفتن آن نعمت، و فقد و عدم آن نعمت بود.
قرآن کریم در این آیه از یکسو خیرات و شرور عالم را از جهت وجودی به یک منبع و احد؛ یعنی خدای سبحان نسبت میدهد و از سوی دیگر به عوامل و زمینههای انسانی که به نوعی در تحقق شرور دخالت دارند نیز اشاره مینماید."