چکیده:
در این جستار زبان پارسی؛ از دید سرشت و ساختار با دیگز زبان ها سنجیده شده است. . به برهان و دانشورانه نابی و نعزی؛سودگی وسادگی ، پویایی و پیشرفتگی زبان شناختی آن آشکارو بازنموده آمده است و در پس آن از آسیب ها و گزندهایی که آمیختگی زبان پارسی با دیگر زبان ها بدین زبان می توانند رسانید. سخن رفته است
خلاصه ماشینی:
"این کارکردهای برون زبانی که در چشم پارهای از کسان حتی زبانشناسان،نشانه گرانمایگی زبانند؛اما ازآنروی که کاربرد ناب زبانشناختی ندارند،زبان را به گرانباری دچار میآورند،در زبانهای ایرانی باستان روایی داشتهاند و در پارهای از زبانها و گویشهای ایرانی میانه و ایرانی نو نیز این کارکردها که از جهان بیرون از زبان بدان راه جستهاند و باری گران شدهاند بر دوش زبان و یادآور آن دستان زیبای پارسیاند که: «آفتابه لگن صد دست؛لیک شام و نهار هیچ»،در زبان پارسی دری،به یکبارگی از میان رفتهاند و این زبان را تا ردۀ زبانی نیک ناب،از دید زبانشناسی،فرابردهاند؛به گونهای که هرآنچه در زبانهای ایرانی برون زبانی بوده است،یا به سخنی روشنتر و رساتر:بیهوده و ناسودمند و نابرآرنده نیاز راستین زبانی،از این زبان سترده آمده است؛تا زبان پارسی زبانی باشد به راستی،در سرشت و ساختار،گرانمایه و پاکیزه و پیراسته از آک(-عیب)و آلایش گرانباری و بیهودگی.
واژگان زبانهای ایرانی،از پارسی باستان تا پارسی دری،در درازنای روزگاران آنچنان دگرگونی یافتهاند که هر درشتی و گرانی و ناهمواری آوایی در آنها از میان رفته است؛تا سرانجام،در پارسی دری،به بیشترین مایه و برترین پایه خویش،در سودگی و سادگی رسیدهاند و این زبان زبانی شده است،در ساختار آوایی،نغز و دلاویز و خنیایی؛زبانی،در این ساختار،آنچنان دلنشین و دلنشان که آواها در آن با نواها سنجیده میتوانند شد و پهلو میتوانند زد؛ نواهایی که خنیا از آن پدید میآید،آنجادوی شورانگیز و تاب ربای زیر و بم.
nebah eevuorT etuoT ellesrevinU eugnaL به هر روی،برپایه آنچه نوشته آمد،زبان پارسی زبانی است،از دید هنجارها و کارکردهای زبانشناختی،نیک پویا و پیشرفته،پاکیزه و پیراسته،نغز و ناب،سوده و ساده که دیگر زبانها با آن همپایه و همتراز و همروزگار نمیتوانند بود؛پس وام واژههایی که از این زبانهای گذشته گرای واپس مانده بدین زبان پیشرو و پیشتاز در سرگی و نابی زبانشناختی راه میجویند،سخت با ساختارهای پیشرفته و نوآیین(-مدرن)و دیگرگونی یافته آن ناهماهنگ و نابرازا میتوانند بود، حتی گهگاهی پادینه(-متضاد)و ناساز؛ساختارهایی که در آنها،دو ویژگی کمابیش ناسازگار و گردنا آمدنی و آشتیناپذیر با یکدیگر پیوند گرفتهاند:سادگی و ستواری."