چکیده:
نویسنده در این مقاله ضمن طرح ضرورت نیاز جوامع به کثرتگرایی
(پلورالیسم) معتقد است که رهبران همه نهادهاباید یاد بگیرند که رهبرانی
آنسوی دیوارهای نهاد خود باشند، آنها باید یاد بگیرند که رهبران جامعه شوند.
در این رابطهکثرتگرایی نوین به دنبال مسئولیت مدنی آنها در قبال جامعه
است. نویسنده در ادامه تاریخچهای از گذشته کثرتگرایی ارائهمیدهد و معتقد
است که این کثرتگرایی مؤسساتی با انواع اندازهها، ارزشها، رسالتها و
ساختارهای مختلف جامعه رامیسازند. در کثرتگرایی باید رهبران هر نهاد و هر
بخش قبول کنند که دو مسئولیت دارند; آنها مسئول عملکرد نهاد خویشهستند و
همچنین مسئول جامعه هستند. این رهبران نیاز به تعهد و سختکوشی فراوان
دارند. در کثرتگرایی هر نهادی مستقل(خودگردان) است و باید مانند اعضای یک
ارکستر در کنار جمع نقش خود را ایفا کند.
خلاصه ماشینی:
"نویسنده در این مقاله ضمن طرح ضرورت نیاز جوامع به کثرتگرایی (پلورالیسم) معتقد است که رهبران همه نهادهاباید یاد بگیرند که رهبرانی آنسوی دیوارهای نهاد خود باشند، آنها باید یاد بگیرند که رهبران جامعه شوند.
اگر جامعه کثرتگرای امروز مابخواهد به همین سرنوشت دچار نشود رهبران همهنهادها باید یاد بگیرند که رهبرانی آن سوی دیوارهاباشند، باید بدانند که هدایت نهاد خود به تنهاییکافی نیست، اگرچه اولین اولویت است.
اما حتی در آمریکانیز این گرایش شدیدا به سمت متمرکزسازی پیشمیرفت که در آن یک نهاد سیاسی، یعنی دولتقدرت انحصاری دارد و خود جامعه از افراد مستقلیا شرکتهای کوچک بدون قدرت تشکیل میشودکه هر کدام آزادی قابل ملاحظهای دارند.
تا آن زمان ایدئولوژی غالب درآمریکا این بود که دولت میتواند و باید عهدهدارهر گونه مشکل و چالشی در جامعه باشد -نظریهای که دیگر کسی بدان اعتقاد ندارد اما چهلسال پیش در تمام دنیا قابل قبول بود.
پیشرفتهای عظیم درباره سلامت عمومی عمدتانتیجه تلاش سازمانهای مستقل برای تمرکز برروی یک بیماری یا بخشی از بدن انسان و نادیدهگرفتن هر چیز دیگر است (انجمن سرطان آمریکا،انجمن قلب آمریکا، جامعه شش آمریکا، جامعهسلامت روانی آمریکا و غیره) هر زمان که نهادی از گستره تمرکز دقیق وتخصصی خود فراتر رود عملکردش متوقفمیشود.
در تمام دیگر کشورها از جمله کشورهاییکه مشکلات جدی اجتماعی خاص خود دارند(مثل فرانسه که جمعیت مهاجر زیادی دارد)مدرسهها تنها به بچهها یاد میدهند که بخوانند وهنوز هم در این تلاش موفق هستند."