چکیده:
این تحقیق با هدف مطالعه و بررسی عوامل اجتماعی موثر بر گرایش زنان به مدیریت بدن ، که به مراکز کاهش وزن در شهر کرج مراجعه نموده اند ، اجرا شده است . پس از نقد و بررسی دیدگاههای مرتبط با موضوع مورد تحقیق ، چهار چوب نظری بر اساس دیدگاههای گیدنز ، گافمن، بوردیو، مازلو تنظیم گردید. این تحقیق به لحاظ روش از نوع توصیفی - پیمایشی بوده و به لحاظ هدف از نوع همبستگی است . به منظور گرد آوری داده ها از پرسشنامه ای حاوی 63 سوال ، استفاده شده است. در راستای دستیابی به هدف تحقیق از 8 مرکز کاهش وزن و تناسب اندام در پاییز 1391 ، تعداد 100 نفر از زنان خود معرف برای کاهش و یا کنترل وزن بصورت نمونه در دسترس برای پاسخگویی به مقیاس های تحقیق انتخاب شدند . یافته ها نشان دادند : وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال ، تأثیرات رسانه ها ،رشد معنوی و خودشکوفایی ، عادتهای تغذیه ای، مسئولیت پذیری درباره سلامت ، روابط بین فردی ، مد و مدگرایی ، مدیریت استرس ، ورزش و فعالیت بدنی با میزان تمایل به تناسب اندام ارتباط معناداری داشتند . ولی بین سن ، میزان تحصیلات و پایگاه اقتصادی- اجتماعی افراد مورد مطالعه با میزان تمایل آنان به تناسب اندام ارتباط معناداری مشاهده نگردید.
خلاصه ماشینی:
یافته ها نشان دادند : وضعیت تأهل ، وضعیت اشتغال ، تأثیرات رسانه ها ،رشد معنوی و خودشکوفایی ، عادتهای تغذیه ای، مسئولیت پذیری درباره سلامت ، روابط بین فردی ، مد و مدگرایی ، مدیریت استرس ، ورزش و فعالیت بدنی با میزان تمایل به تناسب اندام ارتباط معناداری داشتند .
چارچوب نظری تحقیق می گوید بنظر می رسد در جامعه ایران یکسری ایده آلهای فرهنگی در ارتباط با زیبایی اندام در مورد زنان با توجه به پدیده انتشار گسترده الگوهای فرهنگی غربی از طریق تبلیغات رسانه ای مرتبط با اندازه های بدنی ایده آل و مطلوب مورد تاکید قرار می گیرد.
در این فرضیه تحقیق پایگاه اقتصادی – اجتماعی زنان با استناد به مولفه هایی چون میزان درآمد، وضعیت مسکن و منطقه محل سکونت بر آورد شده است که با توجه به این موارد ذکر شده از تحلیل واریانس برای بررسی فرضیه استفاده شده است که نتایج به شرح ذیل ارایه می گردد.
و چون میانگین نمرات افراد با سطح تحصیلات زیر دیپلم نسبت به افراد با سطح تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر، بیشتر می باشد، بنابر این می توان چنین استنباط کرد که تبلیغات رسانه ای مرتبط با تناسب اندام بر افرادی که تحصیلات پایین تری دارند موثرتر است .
فرضیه هشتم : بنظر می رسد عادت های تغذیه ای زنان بر میزان تمایل به تناسب اندام آنها موثر است .
لذا می توان چنین استنباط کرد که عادت های تغذیه ای زنان بر میزان تمایل به تناسب اندام آنها موثر است .