چکیده:
حمله مغولها بهرغم همه مصائب و مشکلاتی که برای کشورهای ایران و چین به بار آورد، سبب شد تا مناسبات بین دو کشور به شکل بهتری دنبال شود. با توجه به اینکه مشروعیت حکومتهای مغولی سایر نواحی از سوی قاآنات مغولی چین صادر میشد؛ روابط سیاسی بین دو کشور ایران و چین به بالاترین سطح خود تا آن تاریخ رسید. در این میان قوبیلای قاآن به عنوان فاتح چین و مؤسس سلسله یوآن (معاصر با پنج حاکم ایلخانی) نقش تعیینکنندهای در ایجاد مناسبات بین دو کشور ایران و چین داشت. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال بررسی جایگاه قوبیلای قاآن در مناسبات بین ایران و چین در دوره ایلخانان است. با توجه به ماهیت موضوع، روش تحقیق در این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و مطالعات کتایخانهای خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
"ولی باید گفته شود که هیچ یک از این پژوهشها آن طور که باید به نقش قوبیلای قآان در مناسبات بین ایران و چین در دوره مغول نپرداختند و بیشتر کلی گویی کردند.
به عبارت دیگر موضوع فوق تا به حال به صورت پژوهشی مستقل مورد بررسی قرار نگرفته است؛ لذا این پژوهش به دنبال آن است که نقش قوبیلای قاآن در مناسبات بین دوکشور ایران و چین را از منظر سیاسی، اقتصادی، فرهنگی مورد بررسی قرار دهد.
لذا یکی از مشخصات عصر مغولی این است که همان گونه در ایران مردم از عنصر مغولی و همکاران بودایی آنها نفرت داشتند در چین نیز مردم به مغولان و متحدان آن یعنی مسلمانان و ایرانیان با دیده نفرت نگاه میکردند.
نتیجهگیری براساس آنچه گفته شد، مناسبات ایران و چین در عصر ایلخانی یکی از ادوار درخشان خود را طی کرد؛ علوم و فنون ایران و چین بر هم دیگر تأثیر متقابل داشتند، برخی از ایرانیان در چین در دستگاه حکومت قوبیلای قاآن به سمت های بالای دست یافتند، زبان ایرانی در چین نفوذ یافت، هنر چینی بخصوص نقاشی در ایران توسعه پیداکرد.
ایلخانان نسبت به قوبیلای قاآن تعهدات سیاسی- خویشاوندی داشتند، به طوری که مشروعیت حکومت خود را از او دریافت میکردند از زمان به قدرت رسیدن غازان و مرگ قوبیلای قاآن ایلخانان مناسبات سیاسی واقتصادی، فرهنگی کماکان وجود داشت ولی ادبیات تازهای بر این روابط حکمفرما شد."