چکیده:
تلاشهای علمای حقوق بشر، موجب دسته بندی حقوق بشر بر اساس نظریه ی «نسل های حقوق بشر» شد. این نسل ها عبارتند از:نسل اول حقوق بشر یا حقوق منفی؛ نسل دوم حقوق بشر یا حقوق مثبت و نسل سوم حقوق بشر یا حقوق همبستگی، که با عنوان حقوق جمعی نیز از آن یاد میشود. با توجه به این موضوع، عدهای آن را حقوق متعلق به جمع میدانند. در مقابل ؛ عدهای معتقدند که جمع نمیتواند صاحب حقوق شود. با انتقاداتی که از نسل سوم حقوق بشر شده است برخی آن را حقوق نمیدانند بلکه مجموعه ای از اخلاقیات یا ارزشهای جهانی میدانند و برخی نسل سوم حقوق بشر را به دلیل نارسایی نسل های اول و دوم، ضروری میدانند. با این حال ماهیت نسل سوم حقوق بشر هنوز زیر سوال است . در این مقاله سعی شده است علاوه بر تبیین مفهوم نسل سوم حقوق بشر، نقدهای وارد بر این نسل از دیدگاه علمای حقوق بشر مورد مطالعه قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
اگرچه این حق قبل از تدوین منشور سازمان ملل جزئی از حقوق بین الملل محسوب نمیشد( ,Brownlie ;١٩٩٤:٣٠٤ ,Kirgis ;١١٣ :١٩٩٨ ,Harris ١٩٨٥:٥)، اما ریشه های تاریخی اصل تعیین سرنوشت خود را میتوان در اعلامیه ی استقلال آمریکا و فرمان مجلس مؤسسان فرانسه در می١٧٩٠(که هم به حقوق بشر و هم حقوق مردم اشاره کرده است .
نخست آن که ، برخی از حقوق بشر نسل اول و دوم را تنها میتوان به صورت جمعی اعمال کرد؛ یعنی هرچند آنها حقوق فردی هستند، اما از نظر ماهوی و قابلیت اعمال، حقوق جمعی محسوب میشوند (حق آزادی انجمن ها و حق تجمع مسالمت آمیز از این نوعاند) به علاوه، یک حق فردی ممکن است دارای جنبه های جمعی نیز باشد.
چنین تعاریفی که در بردارندهی عناصر عینی و ذهنی هستند مورد توجه قرار گرفته اند و در ذیل تعریفی ارائه گردیده است : «مردم از نظر حقوق مردم در حقوق بین الملل ، از جمله حق تعیین سرنوشت ، دارای ویژگیهای زیر است : *گروهی از افراد انسانی که تمام یا برخی از این ویژگیهای مشترک را دارند: ١) عقاید و سنت تاریخی مشترک، ٢)هویت قوی یا نژادی، ٣) تجانس فرهنگی ٤) وحدت زبان ٥) وابستگی مذهبی یا ایدئولوژیک ٦) رابطه ی سرزمینی ٧) زندگی اقتصادی مشترک *گروه باید تعداد مشخصی داشته باشد که نیاز نیست خیلی زیاد باشد (مثلا مردم یک دولت کوچک )، اما این تعداد باید بیشتر از یک انجمن متشکل از افراد در درون یک دولت باشد.
هرچند برخی مدعی شدهاند که تمامی آنچه در اعلامیه ی حق توسعه وجود دارد، حقوق بشر فردیاست (١٧٣ :١٩٨٨,Crawford)، اما این حق بیشتر به عنوان حقوق مردم یا دولت مورد توجه قرار گرفته است ، هرچند شاید در اعمالش جنبه ی فردی نیز داشته باشد(١٠٥٣ :١٩٩١ ,Bedjaoui).