چکیده:
امروزه جامعه ای قادر است موفقیت را در معابر پیچیده و رقابت آمیز جهان به آغوش کشد
و در امر توسعه و رشد خود شتاب بیشتری گیرد که بتواند منابع کمیاب موجود را طی یک
ساز و کار مولد به سمت نیروهای کارآفرین خود هدایت نماید. در حقیقت کارآفرینی،
فرایندی است که نقش حیاتی در تداوم رشد و توسعه ملی و حتی اقتصاد جهانی ایفا می
کند. از طرفی با توجه به رشد سریع تکنولوژی اطلاعات و مشاغل ناشی از آن، می توان
صنعت IT را عامل اصلی رشد اقتصادی دانست. همچنین با عنایت به اینکه در سالهای اخیر،
کشورمان با مشکل جدی افزایش نرخ بیکاری بویژه در میان افراد تحصیل کرده مواجه شده
است. این مساله خود ایجاب می کند که برای حل این مشکل به اشاعه فرهنگ کارآفرینی و
در عین حال توسعه صنعت IT توجهی خاص مبذول داشت.
در این تحقیق، سازمانهای کارآفرین حوزه IT تهران با هدف شناخت وضع موجود و موانع و
مشکلاتشان، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج این بررسی نشان می
دهد که مهمترین موانع درون سازمانی به دست آمده در سازمانهای کارآفرین شناسایی شده،
عدم آموزش فنون و تکنیک های خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی به کارکنان، کمبود کارکنان
متخصص، وجود ارتباطات رسمی، عمودی و از بالا به پایین، عدم ساختار سازمانی تخت، و
مهمترین موانع برون سازمانی، عدم تلقی صحیح و جامع از صنعت IT و نامشخص بودن جایگاه
آن در کشور، غالب بودن فرهنگ تجارت به جای تولید، نبود قانون کپی رایت، ضعف امنیت
سرمایه گذاری، مشکل دریافت وام و فقدان قوانین برای انجام حمایتهای لازم در جهات
مختلف از کارآفرینان، می باشند.
خلاصه ماشینی:
"براساس این یافته، مدل وضعیت مطلوب سازمانهای کارآفرین در تهران طراحی شد که شامل 10 معیار به شرح موارد در پی آمده است: داشتن استراتژی نرخ رشد -ارتباط منفی، ولی معنیدار داشتن استراتژی استفاده از تکنولوژی به طریقی نو و جدید داشتن استراتژی سودآوری داشتن چشم انداز مشخص و تعریف شده داشتن ساختار سازمانی ماتریسی 6- قرار داشتن محصول یا خدمت انتخابی در مرحله نوزادی چرخه عمر (ارتباط منفی، ولی معنی دار داشتن ارتباط مناسب با تامین کنندگان داشتن ارتباط مناسب با سهامداران مشارکت کارکنان (بویژه دانشگران) در فرایند تصمیم گیری سازمان دادن اعتبار مالی مناسب به واحد تحقیق و توسعه.
از طرفی با توجه به اینکه داشتن کلیه معیارهای شناسایی شده در مدل 11 بعدی این تحقیق، وضعیت ایده آل یک سازمان را بیان می کند و کمتر می توان سازمانی را یافت که تمام این معیارها را داشته باشد، بنابراین شاید بتوان این گونه نتیجهگیری کرد که برای تعریف سازمان کارآفرین لازم است طیفی تعریف شود که حداقل ویژگیهای سازمانهایی که می توانند در این طیف قرار گیرند، داشتن دو متغیر کلیدی موفقیت (حداقل رشد سالانه 25 درصدی درآمد یا فروش و مدت زمان بازگشت سرمایه سهامداران ظرف3 سال) و حداکثر یا شرایط ایده آل آن، دارا بودن تمامی معیارهای 11 بعد تعریف شده در این تحقیق، می باشد."