چکیده:
اسما و صفات الهی، و مظاهر آن در سه بعد معناشناختی، وجودشناختی، و انسانشناختی، یکی از مهمترین مباحث عرفان نظری است. در آیات قرآن و روایات نیز از اسما و صفات الهی به عنوان روش تشبیهی ـ تنزیهی شناخت حضرت باریتعالی یاد شده است و پژوهشگران همواره تلاش کردهاند رابطه و نسبت میان ذات و اسما و صفات الهی را تبیین کنند. در این رهگذر آیة «لیس کمثله شیء» از محکمات قرآنی به اسمی از اسمای قدوسی و سلبی اشاره مستقیم دارد. لذا وجوه مختلفی دربارة حرف «ک» درنظر گرفته شده است. از این آیه بهروشنی دو تعبیر قابل استنباط است؛ اینکه حضرت رسول گرامی (ص) مظهر این اسم شریف است و دیگر اینکه به لحاظ فنی وجود «مثل» نیز بر حقیقت محمدیه و شخص حضرت رسول گرامی (ص) دلالت میکند، زیرا قبل از آن سخن از زوجیت به میان آمده است و کان خداوند میخواهد همان طور که زوجیت را برای همهچیز اثبات میکند از حقیقت محمدیه و شخص حضرت رسول (ص) زوجیت را منتفی بداند.
خلاصه ماشینی:
همچنین گفتـه شـده حـرف «ک »، زائد است و ممکن است به معنای «مثل » نیز باشد بدون این که در توجیه آن نیازمند التزام و تقدیر گرفتن باشیم (نیشابوری ، ١٤١٦: ٤/ ٢٣٥)؛ ه) برخی دیگر از دانشمندان آن را صله دانسته و بیان می کنند که حرف «ک » صله است و ترجمة آن در آیه چنین می شود: «مثل آن چیزی نیست » و عـده ای دیگـر «مثـل » را صـله دانسته اند که معنای آن جنین می شود «او مثل چیزی نیست » (قشیری ، بی تا: ٣/ ٣٤٥)؛ و) عده ای دیگر «مثل » را زائده دانسـته انـد در نتیجـه مـی شـود «لـیس کهـو شـی ء» (اندلسی ، ١٤٢٠: ٦٥٣)؛ ز) برخــی دیگــر حــرف «ک » را تأکیــد لفظــی بــرای نفــی مثــل از خــدا دانســته انــد (ابن عاشور، ١٤٢٠: ٢٥/ ١١٤)؛ ح) عده ای دیگر می گویند کاربرد «مثل » و حرف «ک » صحیح نیست و نفی با لـیس ، دو امر را دربر می گیرد و «مثل » در این جا به معنای صفت اسـت ؛ در ایـن صـورت ترجمـة آن می شود صفتی مثل صفت او نیست (راغب اصفهانی ، ١٤١٢: ٤/ ٧٥٩)؛ ط) در این میان برخی دیگر هر دو جانب را رعایت کرده اند و به تفکیک هم زمان قائل شده اند برای هر دو صورت تأویلی آورده اند و گفته اند حرف «ک » هم زائده و هم غیر زائده است .