چکیده:
در اقتصاد سکولار از عوامل رشد اقتصادی مانند آموزش نیروی انسانی و انباشت مهارتها، ایجاد و توسعه سرمایه فیزیکی، استفاده از فناوریهای پیشرفته و نرخ بالای بهره وری و نیز سرمایه اجتماعی یاد شده است. اما هنوز کشورهای زیادی هستند که با داشتن همین عوامل در دست یافتن به رشد همه جانبه با مشکلات اساسی دست به گریبان هستند و در تاریخ نیز ملتهایی بودهاند که با در اختیار داشتن همه عوامل مادی رشد و پیشرفت، دچار عقب گرد و شکست شدهاند. از منظر قرآن کریم خداوند برای اداره جهان دو سازوکار در اختیار دارد، سازوکار جهان مادی و مشهود و سازوکار جهان غیب و غیر مادی و این دو سازوکار روی هم تاثیر میگذارند. آنچه بشر از راه کشف علمی بدان دست مییابد سازوکار جهان مادی و محسوس است، اما سازوکار جهان غیب از طریق وحی به انسان میرسد. مولفههای غیر مادی رشد اقتصادی از گروه دوم هستند که باید با استفاده از وحی الهی بدان دست یافت. در این مقاله در صدد طرح آثار مولفههایی از قبیل ایمان و تقوا، شکر، اقامه حدود و احکام الهی، استغفار و توبه و استقامت در راه حق بر روی رشد اقتصادی هستیم.
In the conventional secular economics the main factors of economic growth include: education، skills accumulation، creation and expansion of physical capital، using high-level technologies، achieving a great level of productivity and social capital. However، there are quite a few countries that are facing principle problems though they all have the above-mentioned factors. In addition، historically، there were nations that faced severe failure while having all of the required material elements of growth. From the perspective of holy Quran، the divine God do have two mechanisms to manage the world; one material and one non-material; these two do influence each other. What the human being achieve، using scientific approach، is just the material mechanism but the non-material mechanism can be fulfilled only thorough inspiration. The non-material components of economic growth are related to the second mechanism and should be found from the divine inspiration. In this paper، we try to discuss the effects of non-material components (like: Iman، Taqva، Shokr، Iqamah of Hudud، Istighfar، Tubah and Estiqamah) on the economic growth.
خلاصه ماشینی:
تمرینات استقامتی، همراه یا بدون تغییر در شاخصهای جسمانی، همخوانی دارد؛ از جمله بکی و همکاران 1 (2010) نشان دادند اجرای 12هفته برنامة تمرین توانبخشی قلب در زنان (میانگین سنی 6/61 سال) مبتلا به بیماری قلبی- عروقی با کاهش معنیدار سطح سرمی پروتئین واکنشدهندۀ C 2 (CRP)، اینترلوکین- 6، فاکتور نکروز کنندۀ تومور آلفا 3 (TNF-α) و1-sICAM همراه بوده است (30)، در حالی که یاناکولیا و همکاران 4 (2005) گزارش کردند شرکت در 12 هفته تمرینات هوازی با وجود بهبود حساسیت انسولینی، تغییر معنیداری در وزن بدن، درصد چربی بدن و شاخصهای التهابی نظیر 1-sICAM، CRP و TNF-α ایجاد نکرد (31).
در مجموع، مطالعات نشان دادهاند ترکیبی از تمرین استقامتی و مقاومتی، در مقایسه با هر یک به تنهایی، در افزایش آمادگی جسمانی، بهبود ترکیب بدن و سلامت متابولیکی، مؤثرتر عمل میکند (48)؛ بنابراین با توجه به نتایج پژوهش حاضر مبنی بر کاهش سطح شاخص التهاب اندوتلیال عروقی (1-sICAM)، بهبود نسبی نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدن پس از اجرای 10 هفته تمرینات ترکیبی استقامتی مقاومتی و بنا بر توصیه انجمن قلب و کالج طب ورزشی آمریکا مبنی بر اجرای تمرینات ورزشی شامل هوازی/ استقامتی و تمرینات مقاومتی بهعنوان جزء ضروری تمرینی برای پیشبرد سیر طبیعی افزایش سن (49)، به نظر میرسد که احتمالا Ostegrad, et al von Willebrand Factor Flow-Bediated Vasodilation (FMD) Blood Viscosity Shear Stress تمرینات ترکیبی در شدت و مدت زمان اعمال شده در این مطالعه در تعدیل التهاب در زنان یائسۀ چاق کاربردی باشد.