چکیده:
حق کسب یا پیشه یا تجارت و حق سرقفلی دو حق مالی متمایز از هم هستند که در سیر تقنینی کشور لباس قانون به تن کرده و دارای موضوعاتی با ماهیت غیر مادی میباشند؛ اما این موضوعات تا جایی که ناشی از تلاش، کوشش و تراوشهای فکری تاجر باشند میتوانند در نظام حقوقی مالͅیت فکری مورد مطالعه قرار بگیرند. این مقاله بر آن است تا با تعیین چهارچوب حق کسب یا پیشه یا تجارت موضوع قانون روابط موجر و مستاجر مصوب ١٣٥٦ و حق سرقفلی موضوع قانون روابط موجر و مستاجر مصوب ١٣٧٦، جایگاه این حقوق را در نظام حقوقی مالͅیت فکری ترسیم کرده و نشان دهد که اگرچه حق کسب یا پیشه یا تجارت و حق سرقفلی از حیث احͅام قانونی مترتب با هم متفاوتند اما هر دو میتوانند آفرینشی فکری تلقی شوند و به عنوان مالی فکری حمایت گردند.
خلاصه ماشینی:
به طور کلی حق مذکور را، با توجه به تعریف اخیر میتوان این گونه تعریف نمود: حق کسب یا پیشه یا تجارت حق مالی تدریج الحصول و قابل تقویمی است که دارای ماهیت کاملا́ غیر مادی بوده و در نتیجه تراوشهای فکری و فعالیت های تجاری ابتکاری تاجر به عنوان مستأجر محل تجاری به نحو قهری ایجاد شده و به تبع منافع عین مستأجره در صورت تجویز قراردادی یا قانونی با سند رسمی قابلیت نقل و انتقال به غیر را دارد.
به نظر میرسد رویه ای که قانون روابط موجر و مستأجر سال ١٣٣٩ برای تعیین حق مذکور اتخاذ کرده بود مناسب نباشد زیرا از آنجا که مبنای اصلی حق کسب یا پیشه یا تجارت فعالیت های تجاری ابتکاری تاجر در جلب مشتری میباشد موقعیت و محل کسب نمیتواند معیاری برای ایجاد و متعاقبا تعیین این حق باشد؛ چه بسا محل کسبی که در مͅانی دور افتاده واقع شده باشد اما به علت خدمات رسانی مطلوب و کیفیت و کمیت بالای محصولات و تمسک به فعالیت های ابتکاری مناسب ، مردم رقبت زیادی برای استفاده از خدمات یا محصولات آن داشته باشند؛ برعکس ، ممͅن است محل کسبی در موقعیت محلی بسیار مناسبی قرار داشته باشد اما به علت خدمت رسانی نامطلوب و کمیت و کیفیت نامناسب محصولات، دارای شهرت و معروفیتی نباشد و مردم از مراجعه به آنجا خودداری کنند.