چکیده:
توجیـه مجـازات از قـدیم محـل مناقشـه ی دو نظریـه ی سـزاگرایی و فایـده گرایـی بـوده اسـت . مباحثات بی پایان فلاسفه نشان می دهد که هر دو نظریه زخمی ایرادات کشنده ای هسـتند و هـیچ یک به تنهایی نمی توانـد پاسـخ مناسـبی بـه «چـرا مجـازات؟» بدهـد. برخـی بـرای حـل مشـͅل بـه بازسازی و تعدیل نظریه محبوب خود نشسته و برخی نظریه ای ترکیبی پیشنهاد کـرده انـد. از میـان نظریات ترکیبی، مدل پیشنهادی فلاسفه تحلیلی منسجم ترین است . این مـدل بـا اتکـا بـر «تحلیـل مفهومی » سوالات و پاسخ های مربوطه را متعدد و از این رهگذر حضور هر دو مطلوب سود و سزا را میسˁر می کند. این مقاله با تمرکز بر دیدگاه هربرت هارت و جان رالز بر علیه این نظریه ی ترکیبی استدلال می کند.
خلاصه ماشینی:
از این میان، سهم فلیو و بن بیشتر در تحلیل و تعریف «مجازات» خلاصه می شود و رالز و هارت برای صورت بندی مجدد و بدون ابهام «توجیه » و تحلیل مفاد دو نظریه ی سزاگرایی و فایدهگرایی کوشش کرده اند.
از این تعریف چهار نتیجه مهم و تعیین کننده حاصل می شود که مورد غفلت برخی نظریات واقع شدهاند: الف - خروج مصادیق غیر معیار از محل بحث تمام مصادیق استعمال زیر غیر معیار و خارج از بحث توجیه هستند: مجازاتی که در قبال نقض قواعد قانونی اما توسط کسانی جز مقامات رسمی اجرا شود؛ همچنین است ، مجازات نقض قواعد غیرحقوقͬ (٤.
هارت در بسط این ضرورت معتقد است هر نظریه ی مجازات باید قبل از ورود به توجیه مجازات تکلیف خود را با ماهیت جرم و اینکه : «چرا برخی رفتارها توسط قانون ممنوع، جرم یا خطا دانسته می شود؟» روشن کند: «برخی از نظریات عجیب مجازات، فقط با نادیده گرفتن این سؤال کسب وجهه می کنند و دیگران با خلط این سؤال با سؤالات دیگر» (٦.
اینک فایده گرایان با کمک تعریف جدید مجازات به این اتهام پاسخ می دهند؛ مجازات بی گناه منطقا و بنا به تعریف ممتنع است ؛ فایده گرایی از توجیه «مجازات»ی سخن می گوید که باید ما به ازای ارتکاب جرم قرار گیرد و نه چیزی دیگر.
در این صورت پاسخ فایده گرایانه هارت به هدف جرم انگاری در واقع پاسخی به توجیه مجازات و بحث برانگیزتر است .
Adam, (1978), Retribution and the Theory of Punishment, The Journal of Philosophy, Volume 75, pp.
G. , (1987), Does Kant Have a Theory of Punishment, Columbia Law Review, Volume Vol. 87.