چکیده:
کیومرث صابری که در قلمرو فعالیت ادبیاش با نام «گلآقا» شناخته میشود، بیشک یکی از فرهیختگان و مفاخر این زمان
به حساب میآید، اما قدر و منزلت این هنرمند با همه شهرت و آوازهای که داشت و دارد، آنسان که باید شناخته نشده است. با نام
گلآقا وی تنها به عنوان طنزنویس و به اصطلاح امروزی، طنزپرداز شناخته میشود، لکن آن چنان که باید درباه نویسندگی و موقع و
مقام ادبی و علاقهمندی و عشق او به زبان پارسی سخن نگفتهاند. این نوشته نیز نه در مقام آن است که به بحث درباره نوآوریهای وی
در زمینه طنز بپردازد و نه بر سر آن است که در باب سبک و سیاق نویسندگی ادیبانه او سخن بگوید. آنچه هست تنها یادی از این
دوست از دست رفته است که یکی دو روز پس از درگذشت وی به رشته تحریر درآمده است. حق آن است که دوستداران صابری و
به ویژه صاحب نظران زبان و ادب فارسی شیوه نویسندگی و طنزپردازی وی را به صورت جامع بررسی کنند وآنچه را که گلآقا در
زمینه نثر فارسی و نیز طنز شاعرانه از خود به یادگار نهاده است، به گونهای روشمند باز نمایند.
خلاصه ماشینی:
"حق آن است که دوستداران صابری و به ویژه صاحب نظران زبان و ادب فارسی شیوه نویسندگی و طنزپردازی وی را به صورت جامع بررسی کنند وآنچه را که گلآقا در زمینه نثر فارسی و نیز طنز شاعرانه از خود به یادگار نهاده است، به گونهای روشمند باز نمایند.
این سبک که با قدرت بر کرسی نشسته است، با ابداع و ابتکار فردی تفاوت دارد: ممکن است یک یا چند متن طنزآمیز یک نویسنده همه اطراف و جوانب اخلاقی و اجتماعی و ادب و انصاف را رعایت کنند و از لحاظ طرز بیان متین باشند و از نظر الفاظ و عبارات به گونهای پخته و شیوا موضوعی را مطرح سازند و نقدی را عنوان نمایند و با اعجاز عیب و علتی را بنمایانند، اما استمرار در این کار و آن را به صورت یک دل مشغولی دائم درآوردن، کاری بزرگ و سترگ است و گلآقا چنین کار کارستانی را به سرانجام رساند و جمعی را با خود در این راه همدل و هم رأی ساخت.
دوستان و علاقمندان گلآقا فراوانند و در سینههای مردم صاحب دل یاد وی زنده است، اما بیش از همه و پیش از همه خانواده وی، همسر گرامی و فرزند دلبند و برادر عزیز و داماد او سوگوارند و در عین صبری که بدان سفارش شدهاند، با غمی بزرگ و طاقت سوز مواجهند، گلآقائیان و جمعی دیگر از یاران وی نیز در این حلقه قرار دارند، به همه آنها باید تسلیت گفت و هر چند که به قول سیف فرغانی (1) در گریه سخن نکو نیاید اما من میگریم و تسلیت میگویم و خواهان تسلیتم، چون من نیز گلآقا را دوست میدارم."