چکیده:
این پژوهش با هدف شناخت و تبیین ویژگی های قصه پردازی قرآن به عنوان یک روش آموزشی فعال انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع کیفی با رویکرد توصیفی – تحلیلی است که با روش کتابخانه ای انجام شده است. نتایج این بررسی نشان داد که شیوه قصه پردازی قرآن با بهره گیری از ویژگی هایی چون تنوع در آغاز قصه ها، شیوه های متنوع گفت وگو، ایجاز، پرسش و پاسخ، تاکید بر شیوه ی روایت غیرخطی، سفیدخوانی و حذف برخی پرده های قصه برای مخاطب و در نهایت تشویق به تفکر و استدلال، یک شیوه ی آموزشی فعال است با محوریت تربیت درونی، تعامل دوسویه، یادگیری بر پایه فعالیت مخاطب و نقش تسهیل کننده ی مربی.
خلاصه ماشینی:
نتایج این بررسی نشان داد که شیوه قصهپردازی قرآن با بهرهگیری از ویژگیهایی چون تنوع در آغاز قصهها، شیوههای متنوع گفتوگو، ایجاز، پرسش و پاسخ، تأکید بر شیوهی روایت غیرخطی، سفید خوانی و حذف برخی پردههای قصه برای مخاطب و درنهایت تشویق به تفکر و استدلال، یک شیوهی آموزشی فعال است با محوریت تربیت درونی، تعامل دوسویه، یادگیری بر پایه فعالیت مخاطب و نقش تسهیلکنندۀ مربی.
حال باید دید که اولاً، با توجه به اینکه قصهها، ازجمله قصص قرآنی، صرف نظر از موضوعات مختلف آنها، بهواسطهی برخورداری از یک روال منطقی، عناصر زبان، مکان و اشخاص خاص، معمولاً یک پیام اخلاقی دارند و ثانیاً، قصه به شکلهای گوناگون ذهن دانشآموزان را فعال و خلاق میکند، شیوۀ قصهگویی در قرآن از چه ویژگیهایی برخوردار است که قرآن در جهت هدف غایی خود، یعنی پرورش نیروی تفکر، تعقل و ارزشهای اخلاقی، از آن بهره برداری کرده است.
بنابراین، پژوهش حاضر نشان داد که قرآن در متون داستانی خود با بهرهگیری از ویژگیهایی چون تنوع در آغاز قصهها، بهکارگیری شیوههای متنوع گفتوگو، ایجاز، پرسش و پاسخ، تأکید بر شیوه روایت حلقوی یا غیرخطی، تشویق به تفکر و استدلال، سفید خوانی و حذف عمدی برخی مطالب برای مخاطب خود، یک شیوهی آموزشی فعال و منحصربهفرد را ارائه میکند.
این اسلوب که از لطیفترین اسلوبهای قرآن در قصهپردازی است تقریباً در تمام قصهها دیده میشود تا مخاطب خود را در همهجا با خود همراه کرده و از حضور فعال و انگیزۀ درونی وی برای اکتشاف ابهامات و انتقال مفاهیم بلند و متعالی اعتقادی، تربیتی و اخلاقی استفاده کند.