چکیده:
ارتباط ذهنها با هم فقط بهصورت غیرمستقیم عملی میشود. هر اندیشهای باید ابتدا از طریق معانی و آنگاه از طریق نشانهها راهی برای بیان خود بگشاید. مهمترین و پرکاربردترین این نشانهها، زبان و کلمات آن است. اندیشه هم خود به وسیلۀ انگیزهها یعنی تمایلات و نیازها و رغبتها و هیجانهایی برانگیخته میشود که همواره درک صحیح آن از مسائل پیچیده و گاه غامض برای انسان بوده است؛ خاصه آن گاه که فقط با متنی نوشتاری روبهرو باشیم، فاصلۀ زمانی ما با گویندۀ آن بسیار باشد، و ابزاری نیز جز همان متن برای شناخت گوینده در اختیار ما نباشد. از همین رو، عالمان مسلمان در کوشش برای فهم بهتر قرآن، خود را از نظریه پردازی در بارۀ خاستگاه زبان و رابطۀ آن با تفکر بینیاز ندیدهاند. از جملۀ اندیشمندان اسلامی که حدود 1000 سال پیش ضمن پژوهش درباب اعجاز قرآن و ارائۀ نظریۀ نظم با تلاشی روشمند در خصوص زبان و رابطۀ آن با تفکر به پژوهش درباب فرایند آفرینش ادبی و روانشناختی گویندۀ آن از طریق تأویل نحوی دست یازید عبدالقاهر جرجانی (د 471ق) است. وی در آثار مختلف خویش، خاصه در دلائل الاعجاز مباحثی را پی میگیرد که در دوران معاصر، ضمن مباحث فلسفۀ زبان گنجانده میشود. در این مطالعه سعی شده است با بازخوانی نظریۀ نظم او، دیدگاه و روشی را که وی در بارۀ روانشناختی گوینده از طریق تأویل نحوی بازکاویده است، شناسایی و تبیین شود.
The interrelation of minds can happen only in an indirect way. Every thought can be transferred to others through meaning and then the appropriate signs. The most important and most common signs are linguistic ones. The thoughts are stimulated by the motives such as desires، needs and excitements، the understanding of which has always been an enigma for mankind، especially when facing with a written text whose writer belongs to centuries ago، and when there are no other tools except the text for cognition of the writer. The Muslim scholars، therefore، in their attempts to understand Quran have had much discussion about linguistic affairs and the relationship between language and thought. One of the scholars، dating back to 1000 years ago، who while researching about the inimitability of the Quran، and presenting the theory of orderly of the Quran، systematically tried to discuss about the language and its connection with thought and offered a method for evaluating the literary works and psychological status of their writers through syntax analysis، was Abdulqahir al-Jurjani (d. 471 AH). In his various works، especially in Dalail al-I'jaz، he elaborates on issues which are included in philosophy of language today. This paper seeks to، while reviewing the theory of orderly presented by Abdulqahir al-Jurjani، explain his perspective and method in determining the psychological status of the speaker through syntax analysis.
خلاصه ماشینی:
"1. لفظ و معنا از دیدگاه عبدالقاهر جرجانی عبدالقاهر جرجانی در مقدمۀ اثر خود میگوید خداوند انسان را به وسیلۀ سخن از دیگر حیوانات متمایز، و بر مواهبی بزرگ آشنا کرد و چنانچه خود میفرماید (رک: قرآن کریم، الرحمن/ 1ـ4)، خود به وی بیان آموخت؛ بیانی که کارکرد آن ابراز دانش به نحوی از انحاء، و آشکارسازی و انتقال محتواهای پنهان آگاهی بشری است.
ت) تأویل نحوی از دیدگاه عبدالقاهر جرجانی در خصوص این که چگونه فقط با ابزاری زبانی میتوان به زوایای پنهان ذهن گوینده پی برد، عبدالقاهر جرجانی ـ همچون اشلایرماخر پدر هرمنوتیک جدید (برای آرای وی، رک: امامی، 24) ـ معتقد است که نحو را باید کانون توجه و تأویل خود قرار دهیم و به وسیلۀ شناخت دقیق آن به مکاشفۀ روانشناختی گوینده بپردازیم.
3. تحلیل روانشناختی گوینده با تأویل نحوی کلام همان طور که گفتیم عبدالقاهر جرجانی نیز مانند روانشناسانی چون ویگوتسکی معنی کلمه را ـ بدین اعتبار که اندیشه در گفتار تجسم مییابد ـ پدیدهای فکری، و ـ از این جهت که گفتار با اندیشه در ارتباط است و بدان صراحت و روشنی پیدا میکند ـ پدیدهای گفتاری میداند (برای تصریح ویگوتسکی بدین معنا، رک: ویگوتسکی، 163).
اما اگر فرض کنید که کلمۀ «لعاب الأفاعی» مبتدا و «لعابه» خبر باشد، این مقصود از میان میرود و به معنایی تبدیل میگردد که صحیح نیست مقصود شاعری چون ابوتمام باشد؛ زیرا چنان خواهد بود که گویی شاعر میخواسته است زهر افعیها را به جوهر قلم تشبیه کند (عبدالقاهر، دلائل، 280)."