چکیده:
عرفان اسلامی از آغاز پیدایش متکی بر زهد و کنارهگیری از دنیا و اهل آن بوده است و در این باره، سخنان فراوانی از مشایخ این طریقه در دست است. دنیاگریزی و کنارهگیری از مردمان، از باورهای رایج درباره این مکتب معرفتی است که بر مبنای عملکردها و ادعاهای پیروان آن شکل گرفته است. حال آن که با بررسی متون برجسته عرفانی و دقت و تأمل در زندگی بزرگان عرفان، شواهد فراوانی در نقض این باور به چشم میخورد. شواهدی که مشارکت اجتماعی آنها را آشکار می نماید و شرکت آنان در عرصههای گوناگون اجتماعی را به وضوح نمایان میسازد. آنچه در این مقاله ارائه خواهد شد، گوشههایی است از اقوال و اعمال صوفیان در جامعه و همراه با جماعت پیرامون خود؛ همچنین بر اساس متون نثر عرفانی فارسی سدههای پنجم و ششم، در حد امکان سعی شده است تا زمینه های ارتباط صوفیان با دیگران، اعم از ارتباطات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... و مهمتر از آن، اهداف و انگیزههای آنان از این فعالیتهای اجتماعی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد زیرا این فعالیتها، معلول انگیزههای گوناگون قرآنی، دینی، روایی و... می تواند باشد. به عنوان حاصل مطالعه نشان داده میشود که انگیزههای قرآنی و دینی، مهمترین و اصلیترین دلیل ارتباطات صوفیان با دیگران است.
خلاصه ماشینی:
"این بدان معنی نیست که اولین اندیشه های اجتماعی صوفیان از این دوره شکل میگیرد بلکه در نخستین متون عرفانی که به عربی تالیف شده است میتوان به بخش های چشمگیری از این نوع تفکرات برخورد؛ مثلا در «قوت القلوب» ابوطالب مکی و «اللمع فی التصوف» ابونصر سراج طوسی و «التعرف لمذهب اهل التصوف» ابوبکر کلابادی و مقدم بر آنها در «الرعایه لحقوق الله» حارث محاسبی، فصل های مستقلی بدین امور اختصاص یافته است؛ برای نشان دادن پیشینه اندیشه های جامعه گرای صوفیانه در این پژوهش، به گوشه ای از نخستین متون عرفانی عربی پیش از این دو سده اشاره ای خواهد شد تا پیوستگی و پیشینه فکری این مباحث آشکار گردد.
سنایی نیز در باب نصیحت پادشاه به رعایت عدالت میگوید: همه خلق آنچه مادهاند و نرندگر دهی نیک نیک پیش آرند از درون خازنان یکدیگرندور کنی بد، بدی نگه دارند (سنایی، 68:1368) ب) رفع نیازهای اطرافیان: از دیگر انگیزههای گرایش صوفیان به دربارها، رفع نیازها و حوایج مردمان و یاران پیرامون خود بوده است به طوری که در این مسیر، گاهی اوقات از موقعیت اجتماعی خود که نزد پادشاهان داشتهاند بهره میگرفتند.
سنایی در باب ستایش علم گوید: علم با کار سودمند بودآنچه دانسته ای به کار در آر علم بیکار پای بند بودپس دگر علم جوی از در کار (سنایی،1387: 315 و 292) د) نجات مردمان از شبههها و جهل و گمراهی: انگیزه اصلی اهل تصوف برای نوشتن کتاب، نجات مردم از شبههها بوده است؛ چنان که قشیری، هدف اصلی نوشتن رساله خود را بیان اصول تصوف و سیرت پیران این طائفه به جماعت صوفیان در شهرهای اسلام میداند (قشیری، 1388: 3)؛ زیرا می بیند اصول تصوف دچار پریشانی شده است."