چکیده:
هدف از انجام این پژوهش تحلیل تاثیر هوش هیجانی و رفتار شهروندی سازمانی بر تعارضات سازمانی در دانشگاه رازی استان کرمانشاه است. جامعه آماری این پژوهش شامل 950 نفر از کارکنان این دانشگاه است که از بین آنها 274 نفر به عنوان نمونه به صورت تصادفی ساده و با استفاده از جدول مورگان انتخاب شدند. این پژوهش توصیفی، پیمایشی از نوع همبستگی است که جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه هوش هیجانی (2000) Weisinger، پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی (1990) Podsakoff et al. و پرسشنامه تعارض سازمانی (1985)Dubrin استفاده شد. روایی (محتوی ، همگرا و واگرا) و پایایی (بار عاملی، ضریب پایایی مرکب، ضریب آلفای کرونباخ) پرسش نامه ها حاکی از آن بودند که ابزارهای اندازه گیری از روایی و پایایی خوبی برخوردار هستند. نتایج حاصل از آزمون فرضیات توسط نرم افزار SMART-PLS و با استفاده از آماره آزمون t و ضرایب مسیر (β) نشان داد که هوش هیجانی بر رفتار شهروندی سازمانی در بین کارکنان دانشگاه رازی تاثیر قوی، مستقیم و معنی دار؛ رفتار شهروندی سازمانی بر تعارضات سازمانی در بین کارکنان دانشگاه رازی تاثیر منفی، مستقیم و معنی دار؛ و همچنین هوش هیجانی بر تعارضات سازمانی در بین کارکنان دانشگاه رازی تاثیر منفی، مستقیم و معنی دار دارد. از طرفی رفتار شهروندی سازمانی می تواند نقش میانجی گری را در رابطه بین هوش هیجانی و تعارض سازمانی ایفا کند و از طرف دیگر هوش هیجانی می تواند به عنوان متغیر تعدیل-کننده اثر منفی که رفتار شهروندی سازمانی بر تعارضات سازمانی دارد را ارتقاء دهد.
The main purpose of this study is to analyze the impact of emotional intelligence and organizational citizenship behavior on organizational conflict in Razi University of Kermanshah Province، Iran. The statistical population of this study was 950 employees of Razi University، out of whom the sample size of 274 were selected by simple random sampling method and Morgan Table in the first half of 2012. This study is a descriptive–survey research and uses correlational analysis. Weistinger’s Emotional Intelligence Questionnaire (2000)، Podsakoff et al’s Organizational Citizenship Behavior Questionnaire (1990) and Dubrin’s Organizational Conflicts Questionnaire (1985) were used to gather data. Validity (content، convergent، and divergent) and reliability (factor loading، composite، and Cronbach''s alpha) of the questionnaires indicated that the instruments were fairly valid and reliable. The results of hypothesis testing with the application of SMART-PLS software، T-test statistics and Path Coefficients (β) indicate that Razi University employees’ emotional intelligence has strong، direct and significant impact on their organizational citizenship behavior، yet organizational citizenship behavior negatively، directly and significantly affects organizational conflict، and emotional intelligence has direct، negative and significant effects on organizational conflict. The organizational citizenship behavior، on the one hand، can play the moderator role in relationship between emotional intelligence and organizational conflict. On the other hand، emotional intelligence can work as a moderating variable to promote the negative effects of organizational citizenship behavior on organizational conflict.
خلاصه ماشینی:
"رضاییان و کشتهگر (1387) هوش هیجانی را شکلی از هوش اجتماعی میدانند که بیانگر توانایی کنترل Organizational Citizenship Behavior Conflicts Pitter Salovey John Mayer Emotional Intelligence احساسات و هیجانات خود و دیگران، تمایز میان آنها و استفاده از این اطلاعات برای هدایت فکر و عمل است.
همانطور که در فرض دوم گفته شد «رفتار شهروندی سازمانی سطحی ایدهآل از سطوح مختلف رفتارهای شغلی است که پیامدهای مثبتی را از جمله افزایش بهرهوری و عملکرد سازمانی، کاهش تعارضات که به خودی خود باعث ارتقاء روابط مثبت بین کارکنان میشود»، را که رسیدن به این رفتارها مستلزم بررسی اصول و ریشههای حاکم بر آن است، از آن جمله هوش هیجانی بهعنوان بنیانیترین عامل در بروز این گونه رفتارها، مورد بررسی قرار داد.
از اینرو، لازم است که این محدودیتها به اطلاع پژوهشگران بعدی رسانده شود تا اثر منفی این محدودیتها را بر پژوهش خود لحاظ کنند، محدودیتی که این پژوهش با آن روبهرو بوده است به شرح زیر میباشد: با توجه به اینکه این پژوهش در مورد تحلیل تأثیر هوش هیجانی و رفتار شهروندی سازمانی بر تعارضات سازمانی میباشد و سؤالهای پرسشنامهها نیز این عوامل را مورد ارزیابی قرار میدهند، بنابراین کارکنان سازمان از ترس اینکه مبادا پاسخهای آنها و نتایج پژوهش، تأثیر سوء بر وضع خدمتی، حقوق و مزایای آنان و نیز آینده شغلیشان داشته باشد در نتیجه امکان دارد تعدادی از سؤالها را با دیده محافظهکارانه پاسخ دهند."