چکیده:
در فرآیند خوانش و ارزیابی یک اثر، بازیابی حضور متنی دیگر و آگاهی از چگونگی بازتولید آن در متن پیش رو موجب غنای تحلیل می گردد. امروزه پیوند ادبیات تطبیقی و بینامتنیت دستاوردی جدید است که تحلیل اثر در چارچوب الگوها و روش های آن تسهیل می گردد. هر چند بررسی شباهت ها و تاثیرگذاری آثار بر یکدیگر و چگونگی تحقق یا انتقال یک موضوع و درون مایه از مهمترین عوامل تحلیل در حوزه ادبیات تطبیقی است ولی خوانش بینامتنی دغدغه فرا رفتن از بررسی منابع مشابه و تاثیر و تاثر را دارد ؛ یک متن بر پایه گفتمانی از پیش موجود بنا می شود و سپس آن گفتمان را از آن خود می کند و حتی موجب دگرگونی معنای متن محوری می گردد. مقاله حاضر ضمن تاکید بر این معنا و پیوند اصول نقد تطبیقی و بینامتنی بر آن است تا ضمن معرفی مثنوی خموش خاتون ( که اصلی هندی دارد ) به مهمترین عناصر درون متنی که زمینه را برای ارجاع به هزار و یک شب فراهم می کند بپردازد و پس از بررسی ای تطبیقی ( شباهت ها و تاثیرگذاری ها ) به چگونگی جذب و دگرگونی هزار و یک شب در گستره مثنوی خموش خاتون پرداخته و به تاثیر عناصری چون تعلیق، نقیضه، جایگشت و ... که موجب معنا بخشیدن به روایتی دیگرگون شده و متنی دیگر را فرآوری کرده است نظر دارد. پیوند ساختار و عناصر نوین در این مثنوی با ساختار ابتدای هزار ویک شب ( آغاز قصه شهرزاد ) بستری دیگر را برای خوانشی تطبیقی- بینامتنی فراهم می کند.
In the process of reading and evaluation of a work ، retrieval of another text and knowledge of how to reproduce it in this text cause to enrich analysis . The link of comparative literature an intertextuality is a new achievement that facilitates work analysis in paradigm and methods frame . investigation of similarities and in their influence on each other is one of the most important factors of comparative analysis . but intertextual reading wants to go beyond the investigation of similar sources . text is based on pervious discourse and will attract discourse in itself and even change the meaning of pervious text . this paper wants to introduce Mathnavi -e-Khamush Khatun ( that is Indian ) according to connection of comparative and intertextual criticism principles and proceed the most important items in-text ، that prepare the situation to referencing the Stories of Thousand and One Nights and after comparative study ( similarities and influences) proceed to how Stories of Thousand and One Nights convert and absorbed in Mathnavi -e-Khamush Khatun and also proceed to these elements suspense ، parody ، Permutation… that cause to signify other narrative and make new text . The connection between new elements and structure in this Mathnavi with the beginning of Thousand and One Nights structure ( beginning of shahrzad story ) another field to comparative and intertextual reading .
خلاصه ماشینی:
بررسي تطبيقي و بينامتني مثنوي خموش خاتون و هزار و يک شب * زهرا معيني فرد دانشجوي دکتري زبان و ادبيات فارسي ، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ايران دريافت : ٩٢/٨/٢٥ پذيرش:٩٣/٢/١٣ چکيده در فرآيند خوانش و ارزيابي يک اثر، بازيابي حضور متني ديگر و آگاهي از چگونگي بازتوليد آن در متن پيش رو، موجب غناي تحليل مي شود.
مقالة حاضر با تأکيد بر اين معنا و پيوند اصول نقد تطبيقي و بينامتني بر آن است تا ضمن معرفي مثنوي خموش خاتون (که اصلي هندي دارد) به مهم ترين عناصر درونمتني که زمينه را براي ارجاع به هزار و يک شب فراهم مي کند، بپردازد.
بررسي تطبيقي پس از درک زواياي داستان، بدون نياز به بررسي عميق ، از روي نشانه هايي ابتدايي اين امکان فراهم مي شود که مخاطب با توجه به پيش متن ها و پيش زمينه هاي خود، گسترش و بازتوليد ابعاد داستان و روايتي معروف به نام هزار و يک شب را در اين مثنوي دنبال کند.
مثنوي خموش خاتون از داستاني باستاني از سرزمين هند به يادگار مانده است ، شيوة روايت پذيري آن (چهار روايت تودرتو در ميان داستان خموش خاتون و خود داستان خموش 198 خاتون در ميانة داستان دختر راي و پادشاه هند) قالب داستانهاي پانچاتانترا و کاتاساريت ساگارا (اقيانوس افسانه ها) را به ياد مي آورد و پيش و بيش از اين دو داستان، هزار و يک شب به ذهن متبادر مي شود که داستانهاي آن نيز بارها فرض اقتباس از منابع هندي را در خاطر برمي انگيزد.
"Intertextual reading of the thousand and one nights: Cross-platform of east and west literature ".