خلاصه ماشینی:
این مواجهه با دو ویژگی اساسی همراه بود: اول اینکه به دلیل جایگاه والای حوزههای علمیه در انقلاب اسلامی، تأثیرگذاری نگرشها و روشهای حوزوی در استنباط امور دینی و اظهارنظرهای تخصصی به حوزه اقتصاد نیز توسعه یافت و تحلیلهای اقتصاد اسلامی در ایران بیش از سایر کشورهای اسلامی در معرض داوری فقهی قرار گرفت و دیگر اینکه شکلگیری نظامی مبتنی بر آموزهها و قوانین دین مبین اسلام در دوره بعد از انقلاب با شکلگیری جریان تصمیمگیری و قانونگذاری بر مبنای شرعی و با نظارت فقهی به عنوان هدف نظام اسلامی مواجه گردید.
اما آنچه که کاستی مباحث مربوط به اقتصاد اسلامی را روشن میسازد، عدم توفیق نظریهپردازان این حوزه در ارائه نظریات کارا و عملی در حوزه نظامسازی و نیز تدوین برنامهای منسجم برای رفتارسازی عوامل اقتصادی در قالبی بومی و اسلامی است، بهطوری که عملا لمس ثمرات شیرین حضور نظام اسلامی را در حوزه اقتصاد کمرنگ میکند.