چکیده:
دو نامه از مرحوم سید محمدعلی جمالزاده نقل شده که در آن ترجمه کتابی از محمود مقال که درباره روستاییان ترکیه است،
مورد نقد و بررسی قرار گرفته و نکاتی درباره ترجمه و توجه دقیق به زندگانی روستاییان ایران را مطرح کرده، خط مشیی به جوانان
داده که چگونه به روستاهای دور بروند و به بررسی وضعیت روستاییان ایرانی که قرنها ولینعمت مردم ایران بوده و هستند،
بپردازند.
خلاصه ماشینی:
"در هر صورت دوست هرگز نادیده من دانشمند دقیق و زباندان و با ذوق و بصیرت این کتاب کوچک ولی سر تا پا معنی و مطلب و نکته را در نهایت خوبی بفارسی در آورده است و تمام امید و آرزوی من در این است که عدهای از جوانان با همت و خیرخواه و حقیقتبین و رفاه و عدالتخواه ما هم بفکر بیفتند که مانند محمود مقال که معلم ساده و بیچیز و سرمایهای بیش نبوده قدم عشق و خیر خواهی و نوع پرستی جلو نهند و براه بیفتند و بنا بهمان دستوری که در تحت عنوان «بسوی شادمانی» در قسمت آخر کتاب «طریقه نویسندگی و داستانسرائی» سالها قبل از انقلاب اسلامی برای دانشگاه شیراز که در آن تاریخ بنام «دانشگاه پهلوی» خوانده میشد فرستادم و در همانجا فقط در هزار جلد به چاپ رسید و در میان دانشجویان خوب و خیرطلب شیرازی توزیع گردید و در طهران بزحمت بدست میآید، هر چند خدا را شکر که دانشگاه تهران از قرار معلوم دست به کار تجدید طبع آنست و امیدوارم با کمک دوستانه هیأت امنایم که خدا بآنها (سه تن: ایرج افشار + باستانی پاریزی + دکتر جواد شیخ الاسلامی) پاداش عطا فرماید که هر چه زودتر جوانان پایتخت ما هم با این کتاب (علیالخصوص قسمت: «بسوی شادمانی» که دعوت به سیر و سیاحت در اطراف آب و خاک وطن و علیالخصوص به سراغ دهات و دهاتیها میباشد) آشنائی پیدا نمایند که مبارک فالی است."