چکیده:
سیرالعباد سنایی غزنوی ومصیبت نامه ی عطّـار نیشـابوری از مهـم تـرین سفرنامه های روحانی است . این دو اثر اشتراکات و اختلافاتی با یکـدیگر دارند. اختلافات آن دو از طرفی ناشی از جنبه های سـه گانـه ی زنـدگی و اندیشه ی سنایی و تاثیرپذیری او از شعر غیرعرفـانی اسـت .در حقیقـت سنایی ، شاعر شعر تحقیق است و سیرالعباد اونیز صبغه ای کاملا عرفـانی ندارد؛ از طرف دیگر سنایی، آغازگر راه است ؛بنابراین پر واضح است که گذشت زمان ، گنجینه ی اندیشه هاو زبـان عرفـانی را بـارور کـرده ودر سفرنامه ی عطّار به اوج خود رسانیده است .در این مقاله سعی بر آن بوده است با بررسی وجوه اشتراک و اختلاف این دو اثر،نمایی کلّـی از یـک سفر روحانی و انگیزه هاو چالش های آن به تصویر درآید. وجوه اخـتلاف عبارتند از: ١.اخـتلاف سـاختاری ؛ ٢.نمـادگرایی دوگانـه ؛ ٣.فضـاهای مختلف . وجوه اشتراک شامل این موارد است : ١.مراحل خلقت (بدو)؛ ٢. شکایت از دنیاو مافیها؛ ٣.بازگشت به اصل ؛ ٤.سالک و پیـر؛ ٥.سـبک گفت وگو؛ ٦.مقصـد سـفر. بررسـی اشـتراکات سـفرنامه هـای عرفـانی ، مختصات کلّی این گونه آثار را آشکارمی کندو آن رابه منزله ی بن مایه ای در ادب عرفانی مطرح میگرداند.
خلاصه ماشینی:
ایـن سیر که بنا به تعبیر قرآنی آن ، به دوگونه ی آفـاقی و انفسـی ١تقسـیم مـی شـود، سـفری روحانی است که سالکان می بایست این مراحل را پشت سر بگذارند تا به حقیقت نائـل شوند؛ بنابراین سیرو سفر به منزله ی یکی از لوازم دست یـابی بـه حقیقـت ، دسـتمایه ی عرفای بزرگ قرار گرفته است تا بدین وسیله مراحلی را کـه سـالک ملـزم بـه عبـور از آن هاست ، از عالم معنا به حیطه ی لفظ و صورت بیاورندو به منظور تقریـب اذهـان بـه این مفاهیم ، منظومه های گونه گونی پرداخته اند.
سالک تمـامی ایـن مراحـل را بـه مـدد راهنمایی های پیر پشت سرمی گذارد تا سیر خود را انجام دهدو پایان منظومه آغاز سیر انفسی سالک و سپس سیر فی الحق است که عطـار وعـده ی آن را در منظومـه ای دیگـر می دهد: ســـالک از آیـــات آفـــاق ، ای عجـــب رفــت بــا آیــات انفــس ، روزو شــب گرچــه بســیاری ز پــس وز پــیش دیــد هــر دو عــالم در درون خــویش دیــد هر دو عالم عکس جـان خـویش یافـت وز دو عالم جان خـود را بـیش یافـت چـون بـه سـر جـان خـود بیننـده شـد زنــده ای گشــت و خــدا را بنــده شــد بعد ازیـن اکنـون اسـاس بنـدگی اسـت هر نفس صد زنـدگی در زنـدگی سـت ســـالک سرگشـــته را زیـــرو زبـــر تـا بـه حـق بـوده سـت چنـدینی سـفر بعد ازین ، در حـق ، سـفر پـیش آیـدش هرچــه گــویم بــیش از پــیش آیــدش چون سفر آن است و کارآن است و بـس گیرو دارو کارو بار آن است و بـس زان ســفر گــر بــا تــو ایــن جــا دم زنــم هر دو عـالم ، بـی شـکی ، بـر هـم زنـم گــر بــه دســت آیــد مــرا عمــری دگــر بــاز گــویم بــا تــو شــرح آن ســفر (عطار، ١٣٨٨: ٤٤٦) سفر روحانی عطار با آن چه حدود یک قرن پیش از او به نظم درآمـده اسـت ، یعنـی سیرالعباد سنایی ، وجوه اشتراک و افتراق بسیاری دارد.