چکیده:
جهانگردی،اگر چه یک صنعت است ولی بیشترین تبادلات فرهنگی در آن انجام میگیرد و شاید یکی از اهداف توسعه آن در میان بعضی از کشورها ضمن رشد و توسعه اقتصادی به رخ کشیدن فرهنگشان به دیگر جوانع باشد به خصوص در کشورهایی که جزو ده کشور اول جهان با جاذبههای جهانگردی هستند که یکی از آنها ایران است. در واقع آنچه که ما به عنوان جاذبهها در کشورمان داریم به خصوص آثار و بناهای تاریخی و علمی و فرهنگی نمودی از فرهنگ ماست و نشان دهندهء آن چیزی است که از گذشتههای بسیار دور برای ما مانده است و از این نمادها اکنون میتوان جهت توسعه صنعت جهانگردی بهرهمند شد.با توجه به اینکه صنعت جهانگردی ابعاد گوناگونی دارد مثل جهانگردی تفریحی،فرهنگی،علمی،ورزشی و غیره،آن بعدی که بیش از همه میتواند در جهت رشد گردشگری به ما کمک کند جهانگردی فرهنگی است یعنی همان چیزی که اکنون کشوری مثل ایتالیا به نحو احسن آن را به کار گرفته است.توجه به فرهنگ برای تمامی جهانگردانی که قصد سفر به مقصدی را دارند از اهمیت ویژهای برخوردار است،زیرا اولین پرسشی که یک گردشگر از خود میکند این است که محل مورد بازدید او در کجای دنیا واقع است،از چه نوع حکومتی برخوردار است و مردم آن در چه سطح فرهنگی قرار دارند بدین ترتیب نقش فرهنگ در توسعه صنعت جهانگردی باید از اولویتهای مسئولین و دستاندرکاران باشد.آنچه که بیش از همه خاطره در اذهان جهانگردان باقی میگذارد برخوردهایی از جامعه میزبان است که با میهمانان میشود ودر واقع همانی است که ناشی از سطح فرهنگ جامعه میباشد.مقاله حاضر،نقش فرهنگ را در توسعه صنعت جهانگردی تا حدودی روشن میسازد و توضیح میدهد فرهنگ در راستای توسعه جهانگردی چه کار میتواند بکند.
خلاصه ماشینی:
"میتواند در جهت رشد گردشگری به ما کمک کند جهانگردی فرهنگی است یعنی همان چیزی که اکنون کشوری مثل ایتالیا به نحو احسن آن را به
فرهنگی قرار دارند بدین ترتیب نقش فرهنگ در توسعه صنعت جهانگردی باید از اولویتهای مسئولین و دستاندرکاران باشد.
فرهنگ قدرتی فوق العاده دارد که ما را بر میانگیزد تا کارهایی را انجام دهیم که در غیر این صورت ممکن است هرگز فکر انجام یا احساس توانایی دست زدن به آنها را نکردهایم.
در واقع این یکی از اهداف صنعت جهانگردی در بعد فرهنگی و
فرهنگ پایه و اساس تمدن است ولی در همه جلوهها این دو با یکدیگر تفاوت دارند،هر اندازه تمدن نشان دهنده سکونت و قرار است،فرهنگ
شریک هستند ولی آنچه که آنها را از هم جدا میکند فرهنگ است (عیسوی(1)-،1998،32).
بنابراین فرهنگ جامعه ایران گرچه سنتی و محصول قرنها تجربه در تلخ و شیرین تاریخ است ولی در حاشیه صنعت جهانگردی و توسعه آن از
در ارتباط با این دیدگاه و توسعه صنعت جهانگردی و بعد فرهنگی آن
به نظر میرسد جهت رسیدن به این آمادگی دو مقوله باید مورد توجه اساسی قرار گیرد،یکی از آنها فرهنگ پذیری(1)-است که شامل پدیدههایی
توجه کنونی به فرهنگ وجههای میان فرهنگی دارد و تأکید به حضور برابر و مساوی آراء و عقاید گوناگون است و ضمن اینکه تنوع فرهنگی را
(به تصویر صفحه مراجعه شود) حال با توجه به این تقسیم بندی و رابطه آن با توسعه صنعت جهانگردی
در فرهنگ نوع دوم که ویژه جوامع در حال توسعه است.
در فرهنگ نوع سوم یا مشارکتی که ویژه جوامع توسعه یافته است مردم"