چکیده:
به کارگیری شعر روایی با هدف بیان دغدغه های انسانی و اجتماعی، یکی از وجوه مشترک میان نیما یوشیج و خلیل مطران در شعر معاصر فارسی و عربی است. مقدار زیادی از اشعار نیما، جنبه روایی دارد. خلیل مطران نیز جزو شاعرانی است که شعر روایی را وارد شعر معاصر عربی کرده است. این پژوهش با روش تحلیلی ـ توصیفی و با تکیه بر روش ادبیات تطبیقی، میزان خلاقیت و هنرآفرینی دو شاعر را در شعر روایی بررسی و مقایسه کرده است. نتیجه به دست آمده از پژوهش نشان می دهد که نیما با خلاقیتی شاعرانه، نمادهای افسانه ای را به گونه ای در تاروپود شعر روایی خود تنیده که جنبه هنری بدان بخشیده است، اما مطران با استفاده از مواد تاریخی، شعری روایی را در قالبی سنتی پدید آورده است. نوآوری نیما در خلق یک معنای تخیلی تازه و پیوند دادن آن با زندگی امروز است، اما خلاقیت مطران، محدود به ایجاد ارتباط میان یک روایت تاریخی با دنیای امروز است. در مجموع می توان گفت، میزان ابتکارات نیما در خلق مضمون های نو، به کمک شعر روایی، با توجه به گستردگی دامنه تخیل در آن، بسیار بیشتر از مطران است.
Using the narrative poetry to express human and social concerns is one of the commonalities between Nima Yooshij and Khalil Matran، the modern Persian and Arab poets. Lots of Nima’s poems benefit the narrative aspects. Khilil Matran is also of the Arab poets who have imported the narrative aspects in modern Arabic poetry. Based on the method of comparative literature، this study has being accomplished to analyze the rate of two poets’ creativity through a cross-sectional research. The results show that Nima had imported the symbols of fiction in his poetry texture in a way that it has been changed to an artistic work، but Matran has created، using historical issues، his narrative poetry in a traditional format. The innovative aspect of Nima’s poetry flows in creation of a new fictional meaning and its relation to modern life، but Matran’s is restricted to the relation existing between a historical event and the modern life. Due to the extensive range of imagination، it can be said، in overall، that Nima had a greater share in creating modern concepts with the use of narrative poetry in comparison with Matran.
خلاصه ماشینی:
نتیجۀ به دست آمده از پژوهش نشان میدهد که نیما با خلـاقیتی شاعرانه ، نمادهای افسانه ای را به گونه ای در تاروپود شعر روایی خود تنیده که جنبۀ هنری بدان بخشـیده است ، اما مطران با استفاده از مواد تاریخی، شعری روایی را در قالبی سنتی پدید آورده است .
نیما بیشتر گرایش به مکتب واقع گرایی داشت و مطران پیرو مکتب رمانتیک بـود، امـا وجود دغدغه های انسانی و اجتماعی یکسان و تلاش برای یافتن قالب مناسبی برای بیان اندیشه های آزادیخواهانه ، این دو را به سمت شعر روایی و استفاده از نماد سوق داد.
خلیل مطران نیز فقط به سرودن شعر وجدانی و عاطفی اکتفا نمی کرد، بلکه او به حق شاعر حماسه و تاریخ و اجتماع بود و در میان معاصران نخسـتین کسـی بـود کـه ادبیـات داستانی و حماسی را به شکل باشکوهی وارد شعر و ادب عربی کـرد و در ایـن راه بسـیار موفق بود.
ولی مطران با اینکه گرایش رمانتیک دارد، در اشعار رواییاش از اسطوره و تاریخ سایر ملت ها کمک گرفته و از چشمۀ زلال عاطفه و احساس عمیق نوشیده و از اجتماعی که در آن رشد کرده ، عمیقا تأثیر پذیرفته و آن را با قضایای ملی و وطنی درآمیخته و قصه هـای حماسی موفقی پدید آورده است ، در حالی که این چنین عملکردی با گرایش رمانتیکی نیما سازگار نیست ؛ زیرا از خیال به دور است و بیشتر مبتنی بر واقع گرایی است .