چکیده:
نوشتار حاضر در پی آن است که ضمن بررسی اثر یکی از صاحب نظران مطرح در این حوزه ، با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی، به بررسی مناسبات علم و دین از منظرهانس کونگ به عنوان یکی از نظریه پردازان معاصر ، بپردازد. به نظر می رسد که هانس کونگ ضمن آنکه خود یک مسیحی معتقد به شمار می رود ودلبستگی او همواره به سمت تلاش در بهینه سازی رابطه ی میان علم و دین بوده است که مهمترین آرا ء اوبصورت پراکنده و نوشته هایش بیان گردیده است . کونگ به فراخور ممکن، در این مبحث ورود نموده است .هرگاه فرضیهای در علوم مختلف مطرح میگردد و پس از مدتی فرضیههای تازهتری آن را کنار میزنند و یا بعضا به صورت قانون مقبولیت عام پیدا میکنند در حالی که ادیان همه برای اجرای دستورهای یک منبع متعالی قیام کردهاند و حال که علم را پیامبری نیست پس هر لحظه بشر در انتظار فرضیه و نظریه تازهای است، در واقع با ابزار علم امروزی دین منطقا قابل نفی نیست. چنانکه از کلام وی نیز چنین استنباط میگردد. بر این اساس، این نوشتاربرآن است تا با ارائه کلیتی از مباحث مطروحه در این حوزه چگونگی رابطه این دو مقوله مهم را از نگاه این فیلسوف بویژه در برخی حوزه های کاربردی مانند آغاز جهان ، خلقت و غیره بررسی نماید. کونگ را میتوان یکی از حامیان نظریه سازگاری بلکه همکاری و تعاضد قلمداد کرد..
خلاصه ماشینی:
"کتاب 220 صفحهای کونگ حاوی پنج فصل و یک بخش پایانی است: فصل نخست: تئوری واحد برای همه چیز فصل دوم: خدا بهعنوان آغازگر فصل سوم: خلقت هستی یا تکامل آن فصل چهارم: زندگی و حیات در کیهان فصل پنجم: پیدایش و آغاز انسان بخش پایانی و خاتمه: پایان و فرجام همه چیز در فصل اول مباحثی چون اهمیت فیزیک در بازشناسی سرآغاز جهان و آراء مختلفی که در این باب مطرح است میپردازد در واقع این علم فیزیک است که میتواند از این جهت به خود ببالد که نتایج تمام پژوهشهای دیگر و نیز سایر اکتشافات را به کار میبندد و تا به نتیجه برسد و تمام دانشمندان علوم طبیعی ناگزیر از مراجعه به آن هستند.
175) جستوجو کاوش به مدد بنیادهای ریاضی یکی دیگر از حوزههایی است که کونگ بر آن تعمق فکنده و آرائی را که در این حوزه به دنبال رسیدن به یک نظریه واحد جهانی عیان شده را گوشزد مینماید و از جمله به بیان جرج کانتر ریاضیدان آلمان (Georg Canter 1845-1918) میپردازد که وی کوشیده از راه نقیض سلسله اعداد ترتیبی به اثبات برساند، برای هر مجموعه اعداد ترتیبی، یک عدد ترتیبی دیگر خارج از آن مجموعه است اما هر عدد ترتیبی که بزرگتر از مجموعه اعداد ترتیبی است نمیـواند در خود این مجموعه قرار بگیرد (زیرا که بزرگتر است) ولی در همان حال باید درون مجموعه باشد (زیرا در غیر این صورت ما اصلا مجموعه اعداد ترتیبی را نخواهیم داشت) وی در ادامه خاطر نشان میکند با توجه به منطق ریاضی و نیز ملاحظات معناشناختی و نحوی، نفیضها در ریاضیات موجب بحرانی جدی در بنیادهای ریاضی خواهند شد."