چکیده:
مقاله پیش رو ترجمه ای است از کوششی که دکتر صائب عبدالحمید برای استخراج نظریه تفسیر قرآنی تاریخ از کتاب «التفسیر الاسلامی للتاریخ» دکتر عماد الدین خلیل چاپ 1412 قمری انجام داده و آن را در بخش پایانی (کتاب فلسفه التاریخ فی الفکر الاسلامی چاپ 1428 قمری ص 589-628) قرار داده است. در این مقاله اصول اندیشه دکتر عمادالدین خلیل تبیین گردیده و در پایان نیز دیدگاه او مورد نقد استخراج کننده مقاله قرار گرفته است.
The article presented here is a translation of the attempt made by Dr. Ṣā’ib ‘Abd al-Ḥamīd in extracting the theory of Qur’ānic interpretation of history from Dr. ‘Imād al-Dīn Khalīl’s book Al-Tafsīr al-Islāmī li al-Tārīkh، published 1412/1991، and placed it in the ending section of his book Falsafa al-Tārīkh fī al-Fikr al-Islāmī، published in 1428/2007، pp. 589-628. In this article، the principles of Dr. ‘Imād al-Dīn Khalīl’s thought are explicated and in the end his viewpoint of the extractor of the article has been criticized.
خلاصه ماشینی:
"(همان، 125-126) رابطه این تفسیر از افعال الهی با ثبات قوانین الهی چگونه است؟ دکتر عماد خلیل در مقام پاسخ به این پرسش، تنها به مباحث کلامی اکتفا نکرده است که جهان را ملک خداوند دانسته و مالک سزاوار هرگونه تصرف در ملک خود است، بلکه تأملی کرده و چونان سید قطب، تاریخ بشری را به دو مرحله تقسیم کرده است که نخستین مرحله تا پیش از نزول قرآن تداوم داشته و مرحله دوم نیز پس از نزول قرآن آغاز گردیده است تا بتواند این توضیح را ارائه کند که این مدل از افعال الهی یعنی معجزات، ویژه مرحله نخست تاریخ بشری بوده است و مبنای خود را برای این تقسیم و اختصاص فعل معجزهای خداوند به آن مرحله، آیه (وما منعنا أن نرسل بالآیات إلا أن کذب بها الأولون) (اسراء/59) قرار داده است.
(همان، 250-249) نگاهی دوباره به آنچه دکتر عمادالدین خلیل در مطلب بالا گفته، نشان میدهد که او مبنای خود در مخالفت با دیدگاه هگل و مارکس را پس گرفته است؛ چرا که وی نیز از مرحلهای در زندگی انسان سخن گفته که در آن، چالش میان امور متناقض برداشته میشود؛ یعنی امکان برچیده شدن چالش بیرونی با تبدیل آن به این شکل از چالش وجود دارد که میان ابنای جامعه بشری، دوستی گسترده برپا شود و اگر چنین احتمالی روا باشد، امکان تحقق جامعه معصوم که سید محمد صدر از آن سخن گفته نیز میرود."