چکیده:
ضرب سکه از دیرباز، نشانگر گرایشهای سیاسی _ مذهبی صاحبان آنها بوده است. سکههای اسلامی از آغاز، دارای گرایشهای مذهبی بود؛ چنانکه از دوره مغول، نام ائمه اطهار( به طور رسمی در سکهها ضرب شد و از دوره صفویه، نام امام زمان( همراه نام دیگر ائمه در سکهها آمد. پس از سقوط صفویه، قرار گرفتن نام امام زمان( در سکهها فزونی یافت. دلیل این امر، بیهویتی و نداشتن مشروعیت مذهبی برخی حکومتها بود. آنان برای مذهبی نشان دادن خود و کسب مشروعیت، نام امام زمان( را بر روی سکه آوردند و سکههای صاحبالزمانی ضرب کردند. از دوره زندیه، سکههای صاحبالزمانی رواج پیدا کرد و تا ابتدای دوره پهلوی نیز نام امام مهدی( در سکههای رایج نوشته میشد.این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش است که چه انگیزههایی در نقر نام امام زمان( بر سکهها نقش داشت.
خلاصه ماشینی:
"تاریخ معاصر جلوهای از همه اعصار و قرون تاریخ ایران است سلسله قاجاریه در زمانی پا به عرصه حکمرانی گذاشت که مدعیان قدرت دیگر روسای ایلات و عشایر نبودند بلکه مدعیان سیاسی و مذهبی با اندیشههای متفاوت پا به میدان گذاشته بودند و روابط پیچیدهای حکمفرما گردیده بود، قاجارها به خاطر اینکه از اصل و نسب غیر ایرانی داشتند ازهمان ابتدا مانند حکومتهای افشاریه و زندیه با عدم مشروعیت مذهبی مواجه بودند با این تفاوت که در دوره دو حکومت قبلی سازمان روحانیت شیعه که پس از فروپاشی حکومت صفوی زعامت سیاسی مذهبی خود را از دست داده بود هنوز نتوانسته بود خود را بازسازی کند، در حالی که با روی کار آمدن قاجارها تشکیلات علما مجددا احیاء شده و نظریه پردازان و علمای مذهبی در خصوص اصل حاکمیت و مشروعیت آن مطالبی را عنوان مینمودند از آغاز شکلگیری حکومت قاجارها و در زمان بنیان گذار آن سلسله یعنی آقا محمد خان قاجار یکی از جسورترین علمای شیعی به نام میرزای قمی کتابهایی به نام ارشاد نامه و جامع الشتات نوشت که در آنها حاکمیت را از آن علما و فقها دانست که چون توانایی بسندهای ندارند باید شیوه " المماشات مع الخلفاء الجور " را برگزینند (قمی، 1396: ج1، 88) او در مورد نبودن حقی مشروع و خدایی و اصیل برای پادشاه قاجاری گویا و روشن سخن گفت وی ودیگرعلمای شیعی دوره قاجار مانند: ملا احمد نراقی، سیدجعفر ابیاسحاق کشفی و کاشف الغطاء اعتقاد داشتند که حاکمیت از آن امام زمان است و در تئوری معتقد به امامت و رهبری امام زمان بودند گرچه در عمل چون قدرت در دست پادشاهانی بود که آن را با زور و تکیه بر شمشیر به دست آورده بودند و به خاطر تهدیداتی که بلاد مسلمین میگردید وبه خاطر حفظ نفوس مردم ایران سیاست مماشات با حاکمان جورقاجار را رعایت میکردند آنان در چهارچوب تئوری و اندیشه حکومت شاهان قاجار را به رسمیت نمیشناختند اما در عمل با آنان همکاری میکردند و از خداوند میخواستند حکومت آنان را جزو اعوان و انصار آل محمد قرار دهد (حائری، 1367: 317) نقش مخالفت علما در ایران زمان قاجار بسیار مستند است، از یک لحاظ مخالفت و عدم همکاری علما با رژیم قاجار مبتنی بر این باور بود که در زمان غیبت امام زمان( اعمال قدرت از سوی شاه و مأموران او مشروعیت ندارد اما از لحاظی دیگر گردش عملی جامعه نوعی مصالحه را اقتضا میکرد که بر اساس آن فرمانروا میتوانست تا زمانی که مقداری تقوا داشته و احترام علما و اسلام را داشته باشد به عنوان زمامدار خاص مورد پذیرش واقع شود، آقامحمد خان و فتحعلی شاه چنین موقعیتی داشتند، (Algar, 1969: 153) البته پادشاهان قاجاردر ابتدا روابط مناسبی با علما داشتند و در بحث جنگهای ایران و روسیه همکاری بسیار نزدیکی بین آنان وجود داشت."