چکیده:
متون قدیم عربی و فارسی در طول تاریخ در اثر استنساخ مکرر و یا سهو القلم کاتبان دستخوش تصحیف و اختلاف فراوان شده و در برخی موارد بیان اختلاف نسخهها حتی چند برابر اصل متن گردیده و این امر به دشواری و درک متن و ترجمه آن انجامیده است. در این گفتار عبارت"استیثاقنا" در خطبه 127 و176 نهجالبلاغه که به اشتباه"استثناؤنا" ضبط شده بهعنوان شاهد تأثیر تصحیف در شرح و ترجمه متون مورد بررسی قرار میگیرد و در نتیجه روشن میشود: 1. بسیاری شارحان و مترجمان نهجالبلاغه با کمک سیاق کلام توانستهاند همان وجه صحیح عبارت را ترجمه و شرح نمایند. 2. جناس تصحیف در برخی موارد میتواند موجب اشکال و اشتباه در متون قدیم شود. 3. تصحیح بینا بین متون§در برخی موارد موجب میشود متن در دست تصحیح دقیقتر و صحیحتر ارائه گردد.
خلاصه ماشینی:
"نص خطبه ١٧٦ در نهج البلاغه (فیض الاسلام ،١٣٧٧ش : ٥٦٨) «فأجمع رأی ملئکم علی أن اختاروا رجلین فأخذنا علیهما أن یجعجعا عند القرآن ولا یجاوزاه وتکون ألسنتهما معه وقلوبهما تبعه فتاها عنه و ترکا الحق وهما یبصرانه وکان الجور هواهما والاعوجاج رأیهما وقد سبق استثناؤنا علیهما فی الحکم بالعدل والعمل بالحق سوء رأیهما وجور حکمهما والثقۀ فی أیدینا لأنفسنا حین خالفا سبیل الحق وأتیا بما لا یعرف من معکوس الحکم »: رأی بزرگان شما بر این شد که دو نفر را بر گزینند؛ ما بر آن دو شرط کردیم که در جایگاه قرآن فرود آیند و از حکم آن تجاوز نکنند، و زبانشان با قرآن و دل هایشان همراه آن باشد، آن دو تن از قرآن روی گردانیدند، و حق را رها کردند با وجودی که آن را میدیدند، و میل آن دو با ستمکاری بود و رأیشان بر انحراف ؛ و ما پیش از این که به کژی رأی دهند و به ستم حکم کنند از ایشان پیمان گرفتیم ١ که به عدالت و حق عمل نمایند، و آن مدرکی که در دست داریم گواه ماست آن هنگامیکه با راه حق مخالفت کردند و حکم واژگونه ای آوردند که قابل قبول و اعتراف نیست ».
اکنون ببینیم مترجمان این عبارت را در خطبه ١٢٧ چگونه ترجمه کرده اند، و آیا ترجمه شان در این جا با ترجمه شان در خطبه ١٧٦ همخوان است یا اختلاف دارد؟ برای این منظور نخست وجوه به دست آمده از ترجمه های مختلف به شرح زیر بیان میشود، و آن گاه به مقایسه آنها میپردازیم : - ترجمه به "استثناء"؛ نمونه - از خوئی (١٣٨١ش ، ج ٨: ٢٠٢)-: «و حال آن که سابق شد استثنا کردن ما بر ایشان در حکم کردن به عدالت سوء رأی ایشان را و جور حکم ایشان را»، و نیز مراجعه شود به : جعفری (١٣٧٦ش ، ج ١: ٣٨٢)؛ و شرقی (١٣٦٩ش ، ج ١: ١٣٧)، و شیرازی (١٤٠١ق ،ج ١: ٢٧٣)."