چکیده:
طی دهة گذشته، فیلمهای متعددی دربارة رابطة فرد روحانی و مردم در سینمای ایران ساخته شده که «زیر نور ماه، مارمولک و طلا و مس»، از نمونههای این قبیل فیلمها به شمار میروند. گرچه، این فیلمها تفاوتهایی با یکدیگر دارند، اما به نظر میرسد که به گفتمان مشترکی تعلق دارند. این گفتمان در پی مفصلبندی جدیدی از دال روحانی در شبکهای از مفاهیم/دالها (مردم، عبادت، اخلاق، راه خدا، خدمت به مردم و مردمداری و غیره) است که همچنان به سیاست میاندیشد؛ اما مسیر آن را از طریق تودة مردم جستجو میکند. بنابراین، به جای رابطة دوگانة روحانی-سیاستمدار، به رابطة روحانی-مردم-سیاستمدار میاندیشد که البته بعد سوم آن عمدا پنهان شده است. از اینرو، میتوان گفت که گفتمان حاکم بر فیلمهای یادشده حاکی از نوعی تعامل اجتماعی و همگرایی روحانی با تودة مردم است. در این فیلمها، روحانی تلاش میکند که نقش سنتی خود را در جامعة مدنی (مدرنیته) بازسازی کند، ضمن آنکه هرگز به صورت مستقیم این پرسش را مطرح نمیسازد که چرا از جامعة مدنی (سنتی/مذهبی) دور افتاده است؟ به عبارت دیگر، در این دسته از فیلمها عنصر سیاست (قدرت) مطرح نمیشود و سیاست همچنان به صورت یک دال حاضر «غایب» است که هدایتگری را بر عهده دارد. در مقالة حاضر، نخست با خوانشی بینامتنی، عناصر گفتمانی «احیاء ارزشهای دینی در جامعه مدرن» استخراج و نوع مفصلبندی آن مطرح میگردد. سپس، این مسئله که این گفتمان برای پاسخگویی به چه دشواریهایی از روحانی در مواجهه با جامعة ایران در دهه اخیر است، مطرح خواهد شد
خلاصه ماشینی:
در نتیجه ، یکی از پرسش های مهم مطرح شده در این سه فیلم این است که روحانی چگونه و با چه مکانیسمی میخواهد به مسئولیت اجتماعی و فرهنگی و نیز رسالت دینی و تاریخی خود عمل کند؟ که به نظر میرسد سئوالی است که میتواند در پررنگ تر کردن حضور و نقش روحانی در جامعه تأثیر مفید و مثبتی داشته باشد.
از منظر معرفت شناختی در میان علماء و صاحب نظران دینی دو رویکرد به اسلام به عنوان برنامه سیاسی وجود دارد: عده ای بر این عقیده اند که اسلام یک دین کامل است که از سیاست نیز برای پیش برد برنامه های خود مانند کلیۀ ابزار دیگر بهره میگیرد و اصراری برای تشکیل حکومت و نظام سیاسی ندارند.
در سه فیلم یاد شده ، دال های فرعی زیر با اهمیت به نظر میرسند، و هر یک در تکمیل معنای فرد روحانی از نظر گفتمان مندرج در این سه گانه مؤثر هستند: ١-خانواده : خانواده به عنوان کوچک ترین عنصر اجتماعی که همیشه از سوی گفتمان سنتی محل توجه میباشد در گفتمان تازه نیز جایگاه قبلی خود را حفظ کرده است ؛ با این تفاوت که در گفتمان مورد بحث فرد روحانی، بدون ارزش گذاری فرهنگی و پایگاه اجتماعی، باید خودش به سراغ خانواده ها برود تا نظم از میان رفته در میان خانواده ها را مجددا ترمیم نماید.