چکیده:
یکی از علوم موثر در تفسیر قرآن، «علم صرف» است. مقاله حاضر نقش این علم را در تفسیر قرآن در دو محور «شناخت ماده» و «هیات کلمات» قرآن بررسی کرده است. در محور نخست، علم صرف در رهنمون شدن مفسّر به احتمالات گوناگون در مادة کلمه، تعیین یکی از محتملات و تعیین ریشه و باب کلمه، نقشآفرین است. در محور دوم، علم صرف در شناخت هیاتهای مشکل، مشترک، مشابه و متحدالشکل نقش دارد.
خلاصه ماشینی:
علم صرف، ماده کلمات قرآن، هیأت کلمات قرآن، هیأت افرادی، قاعده صرفی مقدمه یکی از علوم نقشآفرین در تفسیر قرآن، که مورد توجه دانشمندان علوم قرآن بوده و آن را از علوم مورد نیاز مفسر معرفی کردهاند، «علم صرف» است (زرکشی، 1376، ج 2، ص 173؛ سیوطی، بیتا، ج4، ص213).
زرکشی در نوع نوزدهم (زرکشی، 1376، ج1، ص373) و سیوطی در بحث «ما یجب علی المفسر» (سیوطی، بیتا، ج4، ص227) به این مسئله اشاره و آیاتی را در نقش علم صرف در تفسیر قرآن به عنوان نمونه ذکر کردهاند، ولی خلاصه و موجز است.
اما با توجه به اینکه علم صرف علاوه بر بحث از هیأت کلمات و معنای آنها، از حروف اصلی و زاید کلمات (ماده) نیز بحث میکند، لازم است نقش علم صرف در تفسیر قرآن به صورت جزئیتر بررسی شود.
در این موارد نیز مفسر نیازمند علم صرف برای شناخت کلمه، در قالب هیأت اصلی است تا حروف اصلی و باب کلمه را شناسایی کرده، به معنای کلمه برسد.
برای نشان دادن نقش علم صرف در رفع ابهام از ریشة اینگونه کلمات و شناخت هیأت اصلی آنها، واژة «تزدری» در آیة: «ولا أقول للذین تزدری أعینکم لن یؤتیهم الله خیرا» (هود: 31) را به عنوان نمونه بررسی میکنیم: کلمة «تزدری» فقط یک بار با این شکل در آیة یاد شده آمده و از جمله کلماتی است که جریان قواعد صرفی در آن، هیأت اصلیاش را تغییر داده است.
نقش علم صرف در تفسیر قرآن از نظر هیأت کلمات نیز عبارت است از: 1.