چکیده:
از پربسامدترین موضوعات مطرح در دیوان حافظ، تقابل برخی عناوین و اصطلاحات و شخصیتها است که حافظ به روشهای گوناگون با آنها مضمونآفرینی میکند. او در این مسیر، از تأمل برانگیزترین بازی، یعنی شطرنج نیز برای تبیین چنین تقابلهایی، بهره میبرد. یکی از ابیات درخور تأمل از این دست، بیت «تا چه بـازی رخ نمـاید بیدقی خواهیم راند / عرصة شطرنج رندان را مجال شاه نیست»، است. با نگاهی مختصر به شرحهای دیوان حافظ روشن میشود که «هر کسی از ظن خود» دربارة این بیت بحثبرانگیز اظهار نظر کرده است و اغلب حافظپژوهان، بیت را از منظر بازی شطرنج و موقعیت مهرههای آن مورد مداقه قرار ندادهاند. این مقاله نخست، در پی اثبات این موضوع است که ارادۀ ذهنی خواجه از ایراد «رخ» و «بیدق» با توجه به ایهام تناسب و استخدام در واژة «شاه»، همان «زاهد» و «سالک» است. در مرحله بعد نیز بررسی شرحهای معتبر دربارة بیت مطمح نظر خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
ابراز می کند و تقابل خود را با این گروهها نشان می دهد: ار طیره می نمایی و گـر طعنه می زنی ما نیستـیم معتقد مـرد خودپسند (همان: ١٧٢) راز درون پرده ز رندان مست پرس کاین حال نیست زاهد عالی مقام را (همان: ٧٢) به خلدم دعـوت ای زاهـد مفـرما که ایـن سـیب زنـخ زان بوستـان به (همان: ٤٠٩) حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد (همان: ١٢٧) در مصرع اول از ابیات مدنظر، حافظ به ملامت پارسانمایی و ظاهرپرستی زاهد می تازد و در مصرع دوم بی توجهی به زاهدان عیب گو را بیان می کند: زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست در حق ما هرچه گوید جای هیچ اکراهنیست چنانچه قبلا نیز بیان کرده است : عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزهسرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت (همان: ٧٧) بد رندان مگـــو ای شیـــخ و هش دار که بـا مهـر خدایـی کینــه داری (همان: ٤٣٩) گر من از سرزنش مدعیان اندیشم شیوه مستی و رندی نرود از پیشم (همان: ٣٣٢) حافظ دربیت دوم، از باب ترغیب و تشویق ، سالک را به طی طریق درصراط مستقیم فرامی خواند درطریقت هرچه پیش سالکآید خیر اوست در صراطمستقیم ایدلکسی گمراهنیست در بیت سوم، حافظ با استفاده از بازی فکری شطرنج به انتقال اندیشة خـود پرداختـه و موضوع دو بیت اول را به نحوی دیگر بیان کرده است .