چکیده:
یکی از تکالیف شرعی که خداوند در قرآن کریم بر مسلمانان واجب کرده، پرداخت خمس است. برپایه دیدگاه اهلسنت، مصداق خمس در آیه 41 سوره انفال تنها غنایم جنگی است، اما براساس دیدگاه ائمه اطهار(ع)، مصداق خمس تنها غنایم جنگی نبوده، بلکه تمامی منافع و عواید سالیانه را شامل میشود. با توجه به اهمیت و جایگاه خمس، رسول خدا(ص) و امامان معصوم(ع) علاوه بر تبیین مصادیق خمس، برای اجرای آن نیز اهتمام ورزیدهاند. طبق این دیدگاه، آن دسته از روایات معصومان(ع) که بر حلیت تصرف در مال متعلق خمس دلالت میکند ناظر به شرایط و مقطع خاص و به علت شرایط سیاسی- اقتصادی و اجتماعی بوده است. بنابراین در عصر غیبت هم وجوب پرداخت خمس همچنان باقی است. در این پژوهش تلاش شده تا با بررسی تاریخی وضعیت خمس در عصر حضور، بهصورت توصیفی و تحلیلی، شبهههای تاریخی این موضوع و دیدگاه اهلسنت مورد بررسی و نقد قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"نیز گاهی شیعیان با ارسال نامه یا پرسش از امام علیه السلام درباره کیفیت و مقدار آن پاسخ خود را دریافت می کردند، چنان که در گزراشی آمده است: علی بن مهزیار اهوازی می گوید: به امام علیه السلام نوشتم: سرورم به مردی پولی داده می شود تا با آن حج بجا آورد، آیا به این پول تا هنگام رفتن به حج، خمس تعلق می گیرد؟ یا آنچه که پس از حج در دست او زیاد مانده است؟ امام علیه السلام پاسخ داد: بر او خمس نیست (کلینی، 1362، ج 1، ص 547).
شیعیان نیز به پرداخت وجوه شرعی خویش اهتمام می ورزیدند و در مواردی که نیاز به پرسش بود از امام علیه السلام استفسار می کردند، چنان که ابراهیم بن محمد همدانیمی گوید: به ابوالحسن (امام هادی علیه السلام) نوشتم: علی بن مهزیار نامه پدر شما را برای من خواند که آنچه واجب است بر باغ داران بعد از وضع مخارج، یک دوازدهم است و کسی که عایدی مزرعه و باغش مخارجش را کفاف ندهد، نه یک دوازدهم و چیز دیگری بر او واجب نیست.
نیز در گزارش دیگری که صراحت در پرداخت خمس از سوی مردم عراق دارد، آمده است: مردی از اهل سواد (عراق) مالی به ناحیه مقدسه داد و بر او برگشت و به او گفته شد: حق عموزادگان خود را که چهارصد درهم است، از آن خارج کن، مزرعه از عموزادگان آن مرد در دست او بوده و در آن شرکتی داشته و حق آنها را نگه داشته و ما حساب کردیم و معلوم شد آنچه از این مال از آن عموزادههایش بود، همان چهارصد درهم است و آن را جدا کرد و باقی را فرستاد و قبول شد (کلینی، 1362، ج 1، ص 519)."