چکیده:
واژه استان و استان بندی در ایران پیشینه ای کهن دارد و همین پیشینه باعث شده است که واژه ها و مفاهیم در ارتباط با آن، در تاریخ و فرهنگ ایران، گوناگون و گسترده باشد: ساتراپ (خشثرپاون)، کوست، استان، ایالت، ولایت، مملکت، بلد و دیگر واژگان در این معنای مکانی. پژوهش در انواع، معنا، و گستردگی این واژگان برای شناخت بنیادی و سیر تحولات استان در ایران ضروری است. ازاین رو مساله اصلی این پژوهش آن است که چه واژگانی با چه پیشینه ای به معنی استان در ایران به کار رفته اند؟ تعدد این واژگان و کاربرد برخی از آن ها نشان می دهد که از طریق واژه شناسی تاریخی استان می توان اهمیت استان بندی در تاریخ اداری ایران و عوامل تاثیرگذار بر کاربرد اصطلاحات اداری را در سطح کلان بررسی کرد. این پژوهش با بهره گرفتن از روش توصیفی در تحقیق تاریخی و واژه شناسی تاریخی، انجام گرفته است.
خلاصه ماشینی:
برای نمونه ، نک : قهرمان میرزا سالور عین السلطنه ، روزنامۀ خاطرات عین السلطنه ، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار (تهران : اساطیر، ١٣٧٤)، ج ٥، ص ٣٤١٢؛ ج ٦، ص ٤٨٦٨ ؛ ج ٨، ص ٦٤٠٢، ج ٩، ص ٦٧٧٢ و بسیاری دیگر از منابع دوره های گوناگون تاریخ ایران .
مانند لقب بهرام سوم که سکانشاه بود؛ آرتور کریستن سن ، ایران در زمان ساسانیان ، ترجمۀ غلامرضا رشید یاسمی (تهران : دنیای کتاب ، ١٣٧٤)، ص ٣٢١؛ همچنین ، نک : مجمل التواریخ والقصص ، تصحیح سیف الدین نجم آبادی و زیگفرید وبر (آلمان : دومونده نیکارهوزن ، ٢٠٠٠ / ١٣٧٨)، ص ٣٢٢.
«شهرستان های ایرانشهر»، ترجمۀ احمد تفضلی ، شهرهای ایران ،ج ٣، به کوشش محمد یوسف کیانی (تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و جهاد دانشگاهی ، ١٣٦٨)، ٣٤٩- ٣٣٢.
در تاریخ یعقوبی ذکر شهرهای ایران در تشریح حدود فرمانروایی چهار سپهبذ بیان شده است که بر اساس تقسیم بندی چهارگانۀ کشور، این اسپهبذان بر استان های خراسان ، قهستان (کوهستان = جبال و شمال = آذربایجان )، کرمان و فارس و عراق (مغرب ) حاکمیت داشتند: احمد بن ابی یعقوب یعقوبی ، تاریخ یعقوبی، ج ١، ترجمۀ محمدابراهیم آیتی (تهران : بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ١٣٥٦).
ابن بلخی، فارسنامه ، تصحیح گای لسترانج و رینولد آلن نیکلسن (تهران : اساطیر، ١٣٨٥)، ص ١٢٢ ـ ١٢١؛ برای مقایسۀ این تقسیم بندی با وضعیت استان و کوره ها (شهرستان های ) دورة ساسانی ، نک : دریایی ، سقوط ساسانیان ، ص ٤٤ ـ ٤٣.