چکیده:
نقش کارکردی روحانیت به معنای چگونگی عمل بر وظیفهای است که روحانیت در جامعه ایفا میکند. بر این اساس سؤال اساسی که در این پژوهش مطرح میشود این است که مقایسه نقش کارکردی روحانیت در نهضت مشروطه و انقلاب اسلامی با کدامیک از مدلهای انقلابهای اجتماعی مطابقت دارد؟ در هر دو جریان، قرار گرفتن قدرت به صورت یک حرکت انقلابی رهبری شده توسط روحانیت امری تعجبآور بود و شاید عمدهترین دلیل این شگفت زدگی در عدم توانایی نظریه پردازان انقلاب در پیشبینی وقوع انقلاب اسلامی در ایران بود. در همین راستا نوشتار حاضر بر آن است تا با تأکید بر چهار محور، مدلی تحلیلی را در این رابطه تبیین نماید. روش این تحقیق تاریخی-تطبیقی و تحلیلی است که از طریق مقایسه وضعیت متناظر در داخل ایران به تحلیل و تبیین نقش روحانیت در نهضت مشروطه و انقلاب اسلامی میپردازد که این امر از طریق بررسی وجوه اشتراک و همچنین موارد اختلاف نقش روحانیت در نهضت مشروطه و انقلاب اسلامی و سپس تبیین این وفاق و خلاف صورت میگیرد. برای مقایسه نقش کارکردی روحانیت در نهضت مشروطه و انقلاب اسلامی تواناییها و کنش جمعی روحانیت به چهار شاخصه ی اصلی در قالب رهبری روحانیت به عنوان گروه مرجع، اندیشه فقهی سیاسی مرجعیت، انسجام تشکیلاتی روحانیت و روحانیت و قدرت بسیج مردم، تجزیه شده است؛ و فرضیه اصلی رسیدن به این مطلب است که نقش کارکردی روحانیت در انقلاب اسلامی در این زمینهها نسبت به نهضت مشروطیت موفقتر بوده است که در نهایت با رهبری بلامنازع امام خمینی، جمهوری اسلامی در ایران مستقر گردید.
خلاصه ماشینی:
فرضیه این پژوهش عبارت است از: نقش کارکردی روحانیت در نهضت مشروطه و انقلاب اسلامی تحت تأثیر تفاوت رهبری روحانیت به عنوان گروه مرجع ، اندیشه فقهی -سیاسی مرجعیت ، انسجام تشکیلاتی روحانیت و روحانیت و بسیج مردم میباشد.
بررسی های تاریخی نشان می دهد این توانایی (نقش کارکردی روحانیت ) نه تنها در میزان کارآمدی، موفقیت و به طور کلی فرایندهای سیاسی-اجتماعی تاریخ سیاسی معاصر ایران نقش مؤثری دارند، بلکه با توجه به مؤلفه های چهارگانه ی فوق از زمان شکل گیری نهضت مشروطه در ایران تا وقوع انقلاب اسلامی به تدریج سیر رو به افزایش نیز داشته است .
جایگاه رفیع مرجعیت امام (ره ) از یک سو و ویژگیهای شخصیتی وی از سوی دیگر در مقبولیت عمومی ایشان چنان تأثیر گذاشت که او ابتدا توسط مردم به عنوان رهبر بلامنازغ انتخاب گردید و در شرایطی که نارضایتی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تشدید شده بود توانست مضمون هایی از قبیل شهادت ، و آرزوی یک حکومت عادلانه را در چهارچوبی نیرومند و جامع هماهنگ کند و با بهره گیری از اندیشه ای نو و مبتنی بر شریعت در صحنه ی سیاست نه تنها در سرنگونی رژیم قدرتمند پهلوی توفیق یافت ، بلکه با ارائه ی تفکری جدید و الهی به هدایت روند جریان انقلاب اسلامی پرداخت و سرانجام هیمنه ی رهبری بلامنازع امام خمینی سبب گردید که کنش جمعی روحانیت و به تبع آن نقش کارکردی این نهاد در مقایسه با کنش جمعی روحانیت در نهضت مشروطه تعیین کننده و اثربخش تر گردد و انقلاب اسلامی را در زمره ی حرکت های موفق تاریخ معاصر ایران قرار دهد.