چکیده:
در مقالۀ حاضر به یکی از ویژگیهای مهم زبان فارسی که آن را از زبانهای ضمیرانداز نسبی(partial NSL) متمایز میکند میپردازیم. براساس پارامترهای ضمیراندازی ریتسی (1982) که بیشتر با تمرکز بر تهی بودن ضمیر فاعلی شخصی و تأکید بر مفهوم ارجاعیت (referentiality) ارائه شده است انتظار میرود زبانهای ضمیرانداز ثابت (consistent NSL) در هرنوع بافتی ضمیراندازی را مجاز بدانند. درمقالۀ حاضر خلاف این پیشبینی در یکی از زبانهای ضمیرانداز ثابت یعنی زبان فارسی به تصویر کشیده میشود و با استفاده از دادههای زبانی نشان داده میشود هرچند به نظر میرسد فاعل تهی در زبانهای ضمیرانداز ثابت نسبت به زبانهای ضمیرانداز نسبی معمولتر باشد، در خصوص ضمیر فاعلی غیر شخصی سوم شخص مفرد وضعیت برعکس است. به صورت خاص در زبان فارسی همانند دیگر زبانهای ضمیرانداز ثابت، برخلاف زبانهای ضمیرانداز نسبی فاعل ناملفوظ سوم شخص با خوانش عام (generic) یافت نمیشود. در این مقاله به تبعیت از رویکرد هولمبرگ (2010) سعی داریم با اصلاح پارامترهای ریتسی (1982) و جایگزینی مفهوم ارجاعیت با معرفگی (definiteness) تمایز زبان فارسی با زبانهای ضمیرانداز نسبی را بالاخص در بکارگیری ضمیر آشکار و غیرآشکار غیرشخصی از نوع عام تبیین نماییم.
خلاصه ماشینی:
"ما نیز در این مقاله همانند هولمبرگ (2010) نظر فراسکالری (2007) را دنبال می کنیم و دو فرض زیر میپذیریم : 1) مبتداگردان (A-topic) همواره یا به صورت آشکار یا غیر آشکار در حوزۀ گروه متممنما (spec, CP) بازنمود نحوی دارد 2) مرجع فاعل تهی، مبتدا گردان تهی(null A-topic) خواهد بود که در جایگاه شاخص بند متممی حاوی آن فاعل تهی ادغام گردیده است.
] در خصوص ضمیر فاعلی تهی اول و دوم شخص، به تبعیت سیگردسون (2004)، فراسکارلی (2007) و هولمبرگ (2010) براین باوریم که هر بند حاوی مشخصههایی است که نشان دهندۀ گوینده و مخاطب در حوزۀ بند متممنما است بنابراین گوینده و مخاطب همواره به عنوان مرجع موضعی(local antecedent) موجود هستند و در صورتی که طبق نمودار (20) فاعل، یک گروه حرف تعریف واژگانی یا ضمیری ( D-pronoun) باشد، مشخصۀ معرفگی ارزشگذاری نشده در هستۀ زمان توسط مشخصۀ معرفگی در فاعل ( براساس ارزشی که واجد آن است) ،به شکل معرفه یا نکره ارزشگذاری میشود.
بنابراین ما نیز همسو با هولمبرگ (b2010) به تبعیت از سامک لدویسی1996، فراسکالری 2007 فرضیۀ چهارم را دنبال میکنیم و به پیروی از نظر این زبانشناسان معتقدیم در زبان فارسی نیز مانند زبانهای ضمیرانداز ثابت دیگر ضمیر سوم شخص تهی با هستۀ زمان منضم میشود و در نتیجه گروه زمان فاقد شاخص حاصل میگردد.
(هولمبرگb2010: 100) در خصوص مورد سوم از مواردی که مشخصۀ (EPP) با پر شدن شاخص گروه زمان برآورده میشود، میتوان گفت هنگامی که در زبانهای ضمیرانداز نسبی فاعل به صورت واژگانی یا ضمیر آشکار آمده است، در حقیقت فاعل، یک گروه حرف تعریف است که نمیتواند در هستۀ زمانی منضم گردد."