چکیده:
هاوارد برنتون از نمایشنامه نویسان جنجالی انگلیسـی پـس از خیـزش دانشـجویی سـال ١٩٦٨ اسـت . او در نمایشنامه هایش همواره با رویکردهای بسیار انتقادی به مواضع قدرت هجوم میبرد. چهـره هـا و رویـدادهای مهم و متداول در درونمایه های نمایشنامه های او بت شکن و اسطوره زدا هستند. در این گفتار، پژوهندگان در پرتو تاریخ باوری نوین تلاش میکنند تا نشان دهند برنتـون در ادبیـات مـرده شـور (١٩٨٤) بـا ترسـیم دورة رمانتیسم و چهار چهرة ادبی - شلی ، بایرن ، ماری شلی ، و کلر کلرمونت - سردرگمی و تباهی آرمان خواهی آن نویسندگان را با روشنفکران و دیگر نمایشنامه نویسان هم عصرشان همانند میکند و به واکاوی آسیب شناسی روشنفکری در جامعه و چگونگی مبارزة روشنفکر در برابر پدیدة خودکـامگی میپـردازد. ایـن گفتـار موازنـه دیگری را نیز در نمایشنامه بررسی میکند که میان حکومـت خودکامـه کسـتلری در انگسـتان اوایـل قـرن نوزدهم و خودکامگی مارگارت تاچر وجود دارد. همچنین ، به این موضوع نیز پرداخته میشود که در ادبیـات مرده شور، وجود شکاف ژرف میان روشنفکران و مردم سبب آشفتگی و تباهی در جامعه شد. برنتـون تـلاش میکند با بازنگری در شیوه های پایداری روشنفکرانه ، ماننـد اسـتفادة روشـنفکر از رسـانه ، شـیوة مبـارزه بـا خودکامگی را از نو بیان کند و پیوندی نو را با مردم ترسیم کند.
خلاصه ماشینی:
"در این گفتار، پژوهندگان در پرتو تاریخ باوری نوین تلاش میکنند تا نشان دهند برنتـون در ادبیـات مـرده شـور (١٩٨٤) بـا ترسـیم دورة رمانتیسم و چهار چهرة ادبی - شلی ، بایرن ، ماری شلی ، و کلر کلرمونت - سردرگمی و تباهی آرمان خواهی آن نویسندگان را با روشنفکران و دیگر نمایشنامه نویسان هم عصرشان همانند میکند و به واکاوی آسیب شناسی روشنفکری در جامعه و چگونگی مبارزة روشنفکر در برابر پدیدة خودکـامگی میپـردازد.
از این روی، پژوهشگران تلاش میکنند تا با توجه به فلسفۀ تئاتر پس از خیزش دانشـجویی و سیاست های حاکم در انگلسـتان ، نمایشـنامه نویسـی ماننـد هـاوارد برنتـون را در نمایشـنامۀ ادبیات مرده شور مورد واکاوی قرار دهند و به پرسش های زیر در این گفتار پاسخ دهند: چـرا روشـنفکران انگلیسـی پـس از رخـدادهای سـال ١٩٦٨ در رویـارویی بـا قـدرت و انجام دادن وظایف روشنفکری ناکام انـد؟ تـا چـه انـدازه تاچریسـم در ناکـامی و سـردرگمی روشنفکران نقش دارد؟ چرا در گفتمان پایداری مطرح در ادبیات مرده شور، برخلاف گفتمان قدرت ، نمی توان هیچ گونه یکپارچگی را مشاهده کرد؟ بحث و بررسی نگاهی گذرا به تاریخ روشنفکری برای نخستین بار، در سال ١٨٨١، واژة روشنفکر١ از نامۀ جنجالی و معـروف امیـل زولا، مـن متهم میکنم ، دربارة ماجرای دریفوس مطرح شد.
پیروزی مارگارت تاچر در دو دورة انتخاباتی گواه بارز شکسـت آرمـان هـای جوانـان پـس از خیزش دانشجویی سال ١٩٦٨ است ، اما او در ادبیات مرده شور، پیروزی قدرت جناح راسـت یا همان نومحافظه کار را تنها بـه ایـن دلیـل میدانـد کـه نویسـندگان و منتقـدان چـپ نـو نتوانستند از نظر اندیشه ورزی انتظارات جامعه را برآورد کنند و راهبردهای پایداری آنان نیـز نه تنها کارآمد نبودند، بلکه در پاره ای موارد به خودکامگی نیز منجر شدند."