چکیده:
میرزا حبیب اصفهانی (1312/1311-1251هـ .ق) در ترجمۀ سرگذشت حاجیبابای اصفهانی، میراث نویسندگی سنتی فارسی را به داستاننویسی جدید انتقال داده است. شیوۀ نگارش میرزا حبیب در این ترجمه -که متنهای گوناگون در آن حضور دارند - به گونه ای است که گویی متن های گذشته در این آخرین شعلۀ نثر سنتی، با هم همنوایی بزرگی را بر پا کرده اند. در این میان آثار سعدی بهویژه گلستان، حضوری چشمگیرتر دارد. از اینرو، نگارندگان به بررسی روابط بینامتنی این اثر با گلستان سعدی بر مبنای نظریۀ «ترامتنیت» «ژرار ژنت» در سه سطح بینامتنیت صریح، بینامتنیت پنهان(غیرصریح) و بینامتنیت ضمنی و همچنین بیشمتنیت پرداختهاند. میزان ارجاعات ترجمۀ سرگذشت حاجیبابا به گلستان و وامگیری-های میرزاحبیب از این اثر، نقش زبان و اسلوب بیانی سعدی را در شکلگیری شیوۀ نگارش و طرز بیان میرزا حبیب آشکار می سازد. این نگرش در حقیقت پاسخ به این فرضیه است که می توان نثر معاصر را دنبالۀ نثر سنتی دانست و پیوندهای زبانی و بیانی متون کلاسیک را با متون معاصر مشخص کرد. میرزا حبیب اصفهانی (1312/1311-1251هـ .ق) در ترجمۀ سرگذشت حاجیبابای اصفهانی، میراث نویسندگی سنتی فارسی را به داستاننویسی جدید انتقال داده است. شیوۀ نگارش میرزا حبیب در این ترجمه -که متنهای گوناگون در آن حضور دارند - به گونه ای است که گویی متن های گذشته در این آخرین شعلۀ نثر سنتی، با هم همنوایی بزرگی را بر پا کرده اند. در این میان آثار سعدی بهویژه گلستان، حضوری چشمگیرتر دارد. از اینرو، نگارندگان به بررسی روابط بینامتنی این اثر با گلستان سعدی بر مبنای نظریۀ «ترامتنیت» «ژرار ژنت» در سه سطح بینامتنیت صریح، بینامتنیت پنهان(غیرصریح) و بینامتنیت ضمنی و همچنین بیشمتنیت پرداختهاند. میزان ارجاعات ترجمۀ سرگذشت حاجیبابا به گلستان و وامگیریهای میرزاحبیب از این اثر، نقش زبان و اسلوب بیانی سعدی را در شکلگیری شیوۀ نگارش و طرز بیان میرزا حبیب آشکار می سازد. این نگرش در حقیقت پاسخ به این فرضیه است که می توان نثر معاصر را دنبالۀ نثر سنتی دانست و پیوندهای زبانی و بیانی متون کلاسیک را با متون معاصر مشخص کرد.
In the translation of Adventures of Haji Baba of Ispahan، Mirza Habib Isfahani has transferred the heritage of traditional Persian writing to the modern fiction writing. Mirza Habib method in this translation in which different texts are present is as if previous texts are playing in an orchestra in this last flame of traditional prose. Amongst such texts، Sa’di’s works، especailly Gulistan، have a prominent presence. Thus، the authors of this article aim to explore intertextual relations of this work with Gulistan on the basis of Gerard Genette theory of transtextuality in three levels of explicit intertextualit، covert intertextuality (implicit) and connotative intertextuality as well as hypertextuality. The references of this translation to Gulistan and Mirza Habib’s borrowings from this work reveal the role of Sa’di’s language and expressive style in the formation of Mirza Habib’s method of writing and style. Such an attitude is، indeed، a response to the hypothesis that whether contemporary prose can be considered as the sequence of traditional prose and linguistic and expressive links of classic texts with contemporary texts can be identified or not.
خلاصه ماشینی:
پیوند ترجمۀ سرگذشت حاجیبابای اصفهانی با گلستان در قالب کدام یک از شیوههای بینامتنی صورت گرفته است؟ بررسی ردپای زبان سعدی در ترجمۀ فارسی «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» به عنوان اثری شاخص در عصر قاجار و حلقۀ ارتباط نویسندگی سنتی و مدرن فارسی، این امکان را فراهم میآورد که نقش آثار اصیل و برجسته سنتی در پایه ریزی نثر جدید فارسی آشکارتر گردد.
بررسی جنبههای زبانی و سبکی اثر نیز بدون توجه به حضور دیگر آثار در ترجمۀ سرگذشت حاجیبابا و روابط بینامتنی آن صورت گرفته است؛ از این رو، در باب پیشینۀ پژوهش حاضر، به جز اشارۀ کوتاه خدابنده به تأثیرپذیری و تقلید غیر مستقیم ترجمۀ سرگذشت حاجیبابای اصفهانی از گلستان سعدی (خدابنده، 1386: 11) و بیان مختصرتر بهار در سبکشناسی در باب تقلید نثر حاجیبابای اصفهانی «در سلاست و انسجام و لطافت و پختگی» از گلستان (بهار، 1355: 3/ 366)، مطلب تازهای به دست نیامد.
اذعان حاجیبابا، شخصیت اصلی داستان، بر این نکته که «در عالم سخندانی هم از برکت نفس آخوند، صحبت خود را مناسب کلام از اشعار شعرای بنام، خاصه از سخنان شیخ سعدی و خواجه حافظ، نمکین و رنگین مینمودم» یا «مرا چندان سواد هست که بتوانم خواند و نوشت بلکه قاری قرآن و حافظ اشعار سعدی و حافظ نیز هستم و به شهنامه بیتتبع نیستم» (موریه، 1379: 60 و 18)، زمینۀ خوبی را برای حضور متنهای دیگر در ترجمۀ سرگذشت حاجیبابا فراهم کرده است.
براساس تقسیمبندی سه گانۀ ژنت از بینامتنیت5، حضور گلستان در ترجمۀ سرگذشت حاجیبابای اصفهانی، در قالب این سه دسته قابل بررسی است: 4-1 بینامتنیت صریح و اعلامشده: در این حالت، میرزاحبیب همزمان با نقل گفتهها، بر بیان نام گوینده نیز تأکید میورزد؛ نقل قولها مستقیم است و میرزا حبیب تلاشی برای پنهان ساختن مرجع کلام ندارد.