چکیده:
هوسرل، علاوه بر دیلتای و هیدگر، یکی از کسانی است که گادامر در «حقیقت و روش» بارها به وی اشاره نموده و از اندیشههایش تأثیر پذیرفته است. مواجهه گادامر با هوسرل، علیرغم عظمت او در نزد گادامر و تأثرش از وی، همواره مواجههای هرمنوتیکی بوده است. گادامر با نقد و بررسی عناصر پدیدارشناسی هوسرل در صدد انکشاف ناگفتههای اوست. شمار اندکی از فلسفهورزان و اهل تتبع در عالم به نسبت و رابطه این دو فیلسوف پرداختهاند و در بین این شمار کم، آنچه بیشتر مد نظر بوده تأثرات گادامر از هوسرل بوده است و نه دیدگاههای انتقادی گادامر نسبت به هوسرل. در عوض، هدف این مقاله آشکار کردن و برجسته نمودن اندیشههای انتقادی گادامر نسبت به مفاهیم کلیدی پدیدارشناسی هوسرل است؛ مفاهیمی همچون ذهنیت استعلایی، ادراک صرف، اندرهم ذهنی، شکاف بین ماهیات و واقعیات، و اگوی دیگر. ضمن نشان دادن وجوه انتقادهای گادامر بر این مفاهیم، به عیان خواهیم دید که وی با وفاداری به سلوک هرمنوتیکی خود صرفا در صدد بازگویی اندیشههای هوسرل نیست بلکه به پشت اندیشههای او رفته و با نقد آنها ناگفتهها را بیان نموده و افق جدیدی را گشوده است.
خلاصه ماشینی:
در عوض ، هدف اين مقاله آشکار کردن و برجسته نمودن انديشه هاي انتقادي گادامر نسبت به مفاهيم کليدي پديدارشناسي هوسرل است ؛ مفاهيمي همچون ذهنيت استعلايي، ادراک صرف ، اندرهم ذهني، شکاف بين ماهيات و واقعيات ، و اگوي ديگر.
ir مقدمه با وجود اين که هوسرل با انديشه هاي تأثيرگذار خويش ، گادامر را براي نظرياتش آماده کرد اما او در موضوعاتي همچون امکان يا عدم امکان ادراک صرف (pure perception)، شکاف بين ماهيات و واقعيات ، سوبژکتيويته (subjectivity) اگوي استعلايي(transcendental ego) و مفهوم اگوي ديگر(alter ego) و اندرهم ذهني (intersubjectivity) که بحث از آن ها در ادامه خواهد آمد، با هوسرل مخالفت ميکند.
البته همان گونه که ديويد وسي (David Vessey) مي گويد به نظر خود گادامر، «اگر چه ماکس شلر نخستين فيلسوفي بود که محدوديت هاي نظريات هوسرل را تشخيص داده و مقتدرانه آن ها را بيان کرده بود، اما اين تنها هايدگر بود که با تتبع خويش در افکار پيشينيان توانست يک راه حل مناسبي براي آن مسايل فراهم آورد»(١٤ :a٢٠٠٧ ,Vessey).
به همين جهت است که او تأکيد ميکند که اصولا فلسفه به مثابه علم متقن به وجود نميآيد مگر، از طرفي، با حذف «هر پيش داوري ممکن »، و از طرف ديگر، «به لطف بداهت هاي نهايي برخاسته از خود سوژه »(تأملات دکارتي، ٣٦ – ٣٧/ به نقل از رشيديان ، ١٣٨٤: ١٥٦) گادامر به مخالفت با اين نظر هوسرل پرداخت و مدعي شد که هيچ ادراک صرفي از ابژه وجود ندارد.