چکیده:
یکی از مباحث مهم پیرامون ماهیت ایمان، مسألهی نسبت دین و عقل یا نسبت ایمان با تصدیق عقلی است. براین اساس، همواره در میان فلاسفه و متکلمان مسلمان و مسیحی دیدگاههای متعددی درباره ماهیت ایمان و اینکه آیا ایمان همان تصدیق عقلی به وجود خداست یا ماهیتی متفاوت دارد، مطرح بوده است. مسألهایی که بدین منظور مطرح است این است که میان یقین عقلی و ایمانی چه نوع رابطهایی قابل تصور است و آیا میتوان به نوعی تعامل و رابطهی متقابل بین یقین ایمانی و یقین عقلی برقرار کرد؟ در این مقاله سعی بر این است که به دیدگاه دو متفکر اسلام و غرب یعنی ملاصدرا و دکارت پیرامون ماهیت ایمان و اینکه مهمترین عنصرآن چیست و چه نسبتی میان ایمان و تصدیق عقلی وجود دارد، پرداخته شود. شایان یاد است که ملاصدرا ایمان را تصدیق معرفتی به وجود خدا میشمارد؛ از طرفی نیز چگونگی ارتباط بین یقین ناشی از ایمان با یقین ناشی از شهود آشکار عقلی در اندیشه دکارت یک مسأله است و باید به آن پرداخت.
خلاصه ماشینی:
مسأله ایی که بدین منظور مطرح است این است کـه میـان یقـین عقلـی و ایمانی چه نوع رابطه ایی قابل تصور است و آیا می توان به نوعی تعامل و رابطـه ی متقابل بین یقین ایمانی و یقین عقلی برقرار کرد؟ در این مقاله سعی بر این است که به دیدگاه دو متفکر اسلام و غرب یعنی ملاصدرا و دکارت پیرامون ماهیت ایمان و اینکه مهم ترین عنصرآن چیست و چه نسبتی میان ایمان و تصدیق عقلی وجود دارد، پرداخته شود.
اما دیدگاه او در این باب دیدگاهی معتـدل است ؛ زیرا توماس آکویناس الاهیات وحیانی را به طور مستقل دارای حجیت می داند و گرچه ایمان را از سنخ معرفت عقلانی نمی داند، اما عقل و ایمان با هم سازگارند و عقـل مـی توانـد در تحکیم و تقویت ایمان ، مؤثر باشد.
در کتاب اصـول نیـز مـی گویـد: «باید به خاطر داشت که باید به آنچه خدا به ما وحی کرده است ، با یقینی بیش از یقین به امور دیگر باور داشت و حتی اگر نور عقل خلاف حکم الاهی را برای ما آشکار سازد، همیشه آمادگی داشته باشیم که داوری های خود را تابع حکم الاهی کنیم »(٢٢، ص: ٦٥).
اما این نوع ایمان و یقین بر اساس عقل مدنظر دکارت است که با قرار دادن آن بـه عنـوان پایه فلسفه خود، ادعا می کند می تواند به همه چیز علم پیدا کند.
Descartes, Rene, (1963), Discourse on Method and the Meditations, Cambridge: Penguin books.