چکیده:
این مقاله، نگاهی عمیق و دقیق به جزئیات زندگانی حضرت امام(ره) دارد، و در پی آن است تا با معرفی افرادی که از
اساتید امام بودهاند و یا آن رهبر بزرگوار تحت تأثیر شخصیت انقلابی یا نفوذ آنان واقع شده بودند، ترکیب شخصیت
انقلابی این اسوه عظیمالشأن را به تصویر بکشد. نویسنده در جای جای این مقاله از افرادی سخن میگوید که نمونه
والای علمای واقعی و دلسوز بودند؛ انسانهایی که به گفته مؤلف «هوای نفسانی خود را خدا نگرفته بودند». وی از
شهادت پدر بزرگوار امام و از ظلم ستیزی ایشان سخن گفته و شخصیت انقلابی آیتالله شاهآبادی، استاد عرفان
حضرت امام، فقیه، فیلسوف و عارف بالله را مورد نقد و بررسی قرار میدهد تا نمایان گردد امام(ره) تا چه اندازه این
بزرگان را الگوی خویش قرار دادهاند.
مؤلف در قسمتی از مقاله، از شخصیت انقلابی و خاص آیتالله مدرس سخن میگوید و به نکاتی اشاره میکند که
در ترکیب شخصیت انقلابی امام(ره) نیز بارز است. بنابراین، مخاطب در سراسر مقاله با شخصیتهای انقلابی طراز
اول و برجستهای آشنا میگردد که «الگوی رفتار انقلابی برای رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره)»
بودهاند.
خلاصه ماشینی:
"» قبل از تحصن آیتالله شاهآبادی، در مرقد امام زاده حمزه که در جوار حضرت عبدالعظیم(ع) است مراسم تعزیه خوانی برپا بود، آیتالله شاهآبادی مراسم را تعطیل کردن و به جای آن جلسات سخنرانی تشکیل دادند و خود نیز، در آن به سخنرانی پرداختند و در آخرین روز سخنرانی فرمودند: «خدایا تو شاهد باش که من به علمای اعلام در نجف و قم و مشهد و اصفهان و سایر بلاد چه چیزی نوشته؟ نامه؟ نوشتم و بر آنها اتمام حجت کردم، و در این ده شبانه روزهم، اگر این مرتبه را هم بگویم، جمعا سی مرتبه گفتهام و برای افراد مختلف نیز اتمام حجت کردهام که این «چاروادار» با من دشمنی و عناد ندارد، او با اسلام و قرآن مخالف است، و چون من و امثال مرا حامی و حافظ اسلام میداند، مخالفت میکند، و اگر به او مهلت داده شود، اسلام و قرآن را در این مملکت از ریشه خشک خواهد کرد.
جالب است که نویسنده درست به یاد دارد، زمانی که تازه به قم آمده بودم، یعنی سالهای ملی شدن صنعت نفت ـ که دنیا نظر به ایران داشت و شخصیت بارز روحانی آیتالله کاشانی در آن مبارزه حاد ضد استعماری حرف اول را میزدـ، حضرت امام عصرها نزدیک غروب میآمدند در حجره مقبره آیتالله شهید حاج شیخ فضلالله نوری ـ واقع در صحن بزرگ حضرت معصومه(ع)ـ، ربع ساعتی با چند نفر از علمای هم فکر، پیرامون اوضاع روز گفتگو داشتند و پس از آن نیز همان جا نماز میخواندند و ساعتی بعد پراکنده میشدند."