چکیده:
مقاله حاضر با تأکید بر این امر که انقلاب اسلامی ایران الگوی نوینی از ساختار نظام اجتماعی را براساس طرحی
دینشناسانه ارائه داده است و لذا روند دگرگونیها در فرایند انقلاب در بستری ارزشی رخ نموده است به طرح این نکته
میپردازد که فرآیند تحول انقلابی در ایران ـ که متناظر بر دگرگونی ارزشی، در بستر جهان معاصر است ـ به موجب
تحول ذهنیتها در راستای اهداف تبیین شده از سوی ایدئولوژی انقلابی به وقوع پیوسته است و لذا موجد تحولاتی
اساسی در نگره انسان شناختی و هستی شناختی و به تبع آن تغییر در مناسبات انسانی اجتماعی گردیده است؛ از این
رو متناسب با ابعاد فراگیر تحول انقلابی؛ ادبیاتی ظهور یافته است که از یک سو؛ برپایه تفکر انقلابی شیعی و از سوی
دیگر بر مبنای عرفان اصیل اسلامی شکل پذیرفته است که یکی در عرصه گفتمان سیاسی و اجتماعی و دیگری در
حوزه انسانشناسی و عرفان نمود یافته است. مقاله حاضر به طرح مبانی انسانشناسی ادبیات انقلاب پرداخته، که در
دو فصل سامان یافته است؛ فصل اول درونمایههای عرفان اسلامی را با رویکرد انسانشناسی اومانیستی مقایسه نموده
و فصل دوم نیز؛ نمود رهیافت انسانشناسی عرفانی را با الهام از اندیشههای حضرت امام(ره) در اشعار آن حضرت و
نیز در ادبیات دفاع مقدس به دست میدهد.
خلاصه ماشینی:
"چکیده مقاله حاضر با تأکید بر این امر که انقلاب اسلامی ایران الگوی نوینی از ساختار نظام اجتماعی را براساس طرحی دینشناسانه ارائه داده است و لذا روند دگرگونیها در فرایند انقلاب در بستری ارزشی رخ نموده است به طرح این نکته میپردازد که فرآیند تحول انقلابی در ایران ـ که متناظر بر دگرگونی ارزشی، در بستر جهان معاصر است ـ به موجب تحول ذهنیتها در راستای اهداف تبیین شده از سوی ایدئولوژی انقلابی به وقوع پیوسته است و لذا موجد تحولاتی اساسی در نگره انسان شناختی و هستی شناختی و به تبع آن تغییر در مناسبات انسانی اجتماعی گردیده است؛ از این رو متناسب با ابعاد فراگیر تحول انقلابی؛ ادبیاتی ظهور یافته است که از یک سو؛ برپایه تفکر انقلابی شیعی و از سوی دیگر بر مبنای عرفان اصیل اسلامی شکل پذیرفته است که یکی در عرصه گفتمان سیاسی و اجتماعی و دیگری در حوزه انسانشناسی و عرفان نمود یافته است.
در این راستا الگوی تفکر اسلامی که در جریان رخداد انقلاب در ایران و بر مبنای طرحی نظاممند از دین ارایه گردید؛ جریان تاریخی حرکت اجتماعی جامعه را در مسیر هویت ایرانی ـ اسلامی جهت داده وبا چرخشی اساسی در نگره هستی شناختی و انسانشناختی جهان معاصر، به باز تولید مقولات مختلف انسانی برمبنای نظام ارزشی و ایدئولوژیکی اسلام پرداخته است که این مقوله، طیف وسیعی از مفاهیم و جریانهای فکری و ارزشی متناسب با رهیافت انسان شناسانه را به دست داد و در بستر ادبیات عمیق عرفانی نیز جریان یافت."