چکیده:
نظر به اهمیت رمزپردازی روایتهای عرفانی و لزوم تفسیر آنها برای درک متن و حصول کارکردهای روایی آن، در مقالۀ حاضر، روایتهای سه اثر اصیل و تأثیرگذار کشفالمحجوب و ترجمۀ رسالۀ قشیریه و تذکرةالاولیا نشانهشناسی شده است. یکی از شیوههای کارآمد نشانهشناسی متناسب با روایتهای عرفانی، روش چارلز پیرس است. با توجه به اهمیتی که پیرس برای تعبیر و تفسیر قائل است و بر کارکرد ارجاعی نشانهها تأکید میکند، نشانههای تجربۀ دینی روایتها در سه اثر مذکور به روش پیرس بررسی شده است. نشانههای تجربۀ دینی روایتها در دو دستۀ طربناکی و هیبتناکی جای میگیرند. تجربۀ طربناکی، حاصل مواجهۀ «من و تویی» با امر قدسی است و سرشار از شور و شادی. تجربۀ هیبتناکی در مواجهۀ «ما و تویی» با امر قدسی روی میدهد و لبریز از هراس و حیرانی است. نتیجۀ این پژوهش نشان میدهد بسیاری از نشانهها چندلایه است و کارکرد ارجاعی دارد؛ روساختهای متعدد نیز در افقهای فرهنگی مختلف، ابزاری برای انتقال و انعکاس احساس و تجربۀ امر قدسی و تجربۀ دینی است.
خلاصه ماشینی:
تجربـه هـای دینی،آن هنگام که دربیان می آیند،ازنشانه هایخاص استفاده می کنندتااین تجربه رادر قالب زبان به دیگران آسان ترانتقال دهند.
مواجـه«من وتویی"باامرقدسی ،ازآرزویاساسی پیران وسالکان است ؛ابوعلیسیاه می گوید:«اگردربهشت ،گفت وگویاونخواهـدبـود، بوعلیازبهشت بیزاراست "(همان :٧).
انس به خداوندوتجلیجمال وی آن چنان بهجت آوراست که سالک اوراچون دوستیمی داندکه می توان بااوازدراعتراض وگاهیطنزسخن گفت .
سالک که سرخوش ازغیبت خودوحضورامرقدسی اسـت ،آن را درمن شخصیمی بیندوبه اواعتراض می کند.
واژه هانـه تنهـاحسـaاز تجربـه دینیراانتقال می دهند،بلکه نشان ازوقـوع تجربـه دینیدرروح وروان سـالک می دهندکه درزبان ،نشانگی یافته است .
اگرسالک بـه زیبـاییظـاهری رویمی آوردتابه بیان تجربـه طربناکخودبپردازد،آن زیباییرادرچهرـهپیرمی بیندکه تجلیاوصاف امرقدسی است : ازابوبکراسکاف شنیدم که استادبوسهل صعلوکیرابه خواب دیدم برصـفتینیکـو که شرح نتوان کرد.
بسیاریازسالکان درشب به تجربـه هراسناکامرقدسی می رسـند؛زیـرابـه قول عرفا،خداوندهیبت رادرقیام شب قرارداد(قشیری،١٣٨١:٢٤١): نقل است که شبیمهتاب بود.
پیربرایاوجلوه ایازهیبت امرقدسی است ؛چراکه «هر کیولیایراازآن من برنجاند،بامن به جنـگ بیـرون باشـد"(همـان :٤٢٦).
گوییپیرهمان حضورامرقدسی است که کلمات وعبارت هایقدسی حاکیازتوبیخ وآگاهیدرونیرابه انسان وحی می کند.
«ایشان "نمادهیبت وتجلیسطوت امرقدسی است : جریریگوید:قرن پیشین ،معاملت میان ایشان به دین بود.
«کرامت "ازکارکردهایپیراست که هیبت امرقدسی رادراونمـادین می کنـد؛«ولـی مخصوص است به کرامات ونبـیبـه معجـزات "(هجـویری،١٣٨٤:٣٢٨).
سالک یاپیر،گامی خطادرسـلوکبرداشـته اسـت کـه ازراه «هاتف "به تجربه ایازهیبت امرقدسی می رسد: جعفرنصیرگوید،جنیددرمی فرامن دادکه انجیروزیریبخـر.
می خواهم که به حج درصحبت توباشم .
یکـیازنتـایج هیبت امرقدسی ،شوریدگی وجنون عارفانه است ،که ازمدهوشیوحیرت درمقابل امرقدسی سرچشمه می گیرد.
سالک درمواجهه باامرقدسی به دوتجربـه دیگرگون دست می یابد.