چکیده:
این پژوهش با هدف بررسی مشکلات اجرای ارزشیابی کیفی توصیفی در پایه های اول تا سوم مدارس ابتدایی، به روش توصیفی- پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش محدود به معلمان و مدیران آموزشگاه های مجری ارزشیابی کیفی توصیفی در ناحیه ی چهار اصفهان (663 نفر) است. نمونه آماری پژوهش شامل 113 نفر معلم و 27 نفر مدیر آموزشگاه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب گردید. داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد. روایی پرسشنامه توسط افراد صاحب نظر تایید و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به میزان 875/0 تعیین گردید. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و به کمک آزمون t مستقل و نیز t تک متغیره برای متغیرهای دو سطحی و آزمون تحلیل واریانس برای متغیرهای چند سطحی انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد: میزان مشکلات اجرای ارزشیابی کیفی توصیفی در ارتباط با هر چهار مولفه مورد بررسی بالاتر از حد متوسط است. همچنین، بین دیدگاه پاسخگویان با توجه به عوامل جمعیت شناختی(جنس، سمت، تحصیلات و سابقه خدمت)تفاوت معناداری ملاحظه نشده است. مولفه های بررسی شده عبارتند از: 1) عناصر برنامه درسی شامل: اهداف، محتوا، روش های یاددهی ـ یادگیری و زمان؛ 2) فراهم سازی پیش نیازها، شرایط، امکانات محیط و منابع آموزشی؛ 3) دانش، مهارت های فعلی معلمان و مدیران و آموزش های ضمن خدمت و 4) روش ها و ابزارهای گردآوری، نگهداری و سامان دهی داده ها هستند
خلاصه ماشینی:
بــا يــک جمــع بنــدي مــيتــوان مهــم تــرين مشــکلات ارزشــيابي توصــيفي را کــه در پژوهش هاي داخلي به صورت يافته هاي فرعي گزارش شده ، به صورت زير فهرست نمود: نبود معلمان کيفي و عدم آشنايي معلمان و مديران بـا اهـداف و ويژگـيهـا و ابزارهـاي ارزشيابي توصيفي (کلهر، ١٣٨٨؛ حيدري، ١٣٨٨؛ مهاجر و کرمانشاهي، ١٣٨٧)؛ فراهم نشـدن زيرسـاخت هـاي لازم بـراي اجـراي طـرح (خـوشخلـق وشـريفي، ١٣٨٩؛ حامدي، ١٣٨٨؛ مهاجر، ١٣٨٧؛ ميرحسيني، ١٣٨٦، بيرمي پور وهمکاران، ١٣٩٠)؛ نامطلوب وناکافي بودن منـابع آموزشـي و آمـوزش هـاي ضـمن خـدمت ارايـه شـده بـه مجريـان و حجـم زيـاد کتـابهـا (خـوشخلـق و پاشاشـريفي، ١٣٨٩؛ حامـدي، ١٣٨٨؛ ميرحسيني، ١٣٨٦)؛ عدم بازدهي ارزشيابي کيفي توصيفي در کلاسهاي پرجمعيت (خوشخلـق وشـريفي، ١٣٨٩؛ حامـدي، ١٣٨٨؛ سـلطاني، ١٣٨٨؛ بيرمـيپـور، ١٣٩٠؛ بيرمـي پـور وهمکـاران، ١٣٩٠)؛ عدم هماهنگي کتـابهـا و لـوحهـاي آموزشـي بـا اهـداف طـرح (احمـدي و حسـني، ١٣٨٥)؛ ناهماهنگي بين آمـوزش سـنتي و ارزشـيابي توصـيفي (خـوشخلـق وشـريفي، ١٣٨٩)؛ ابهام در آيين نامه ها و ضوابط اجرا (خوشخلق و پاشاشريفي، ١٣٨٩؛ حسني و احمدي، ١٣٨٣)؛ وقت گير بودن کار ارزشيابي توصيفي به دليل تنوع ابزارها (حسني و احمدي، ١٣٨٣)؛ عدم هماهنگي با برنامه درسي قصد شده (بيرمي پور و همکاران، ١٣٩٠)؛ رديابي وجود يا تاييد ارزشيابي توصيفي به عنوان يک الگوي جديد ارزشيابي در مقاله هـا و منابع علمي خارجي به علت عدم معرفي وعدم اجرا فراهم نيست ، هـر آنچـه از سـال ١٩٥٥ (ارايه تقسيم بندي تراکمي و تکويني ارزشيابي توسط اسکريون) به بعد در حـوزه ارزشـيابي روي داده؛ اصلاحات در محتـواي آن بـه ويـژه ارزشـيابي تکـويني بـوده اسـت ، از ايـن رو، ارزشيابي توصيفي نه يک رويکرد جديد، بلکه يک ارزشيابي تکويني با رويکـرد بـازخورد توصيفي است (خوشخلق و شريفي، ١٣٨٩).