چکیده:
در این مقاله، پس از فهم جایگاه عناصر درونگفتمانی اندیشه حضرت امام، تلاش میشود تا عناصر درونگفتمانی هویت اسلامی ـ شیعی در متن فرایند انقلاب اسلامی درک شود و دریابیم که رهبر و معمار کبیر این انقلاب چگونه توانست با بهرهگیری از نص شریعت اسلامی و وقایع مندرج در متن زندگی سیاسی ـ اجتماعی، نوعی تحرک و بسیج سیاسی را در راستای آرمانهای هویتی خود ایجاد کند. در ادامه، برخی از این مفاهیم را که به عنوان مفاهیمی محوری و کانونی در تبیین گفتمان هویتی حضرت امام نقش داشتهاند، مورد تأمل قرار میدهیم.
خلاصه ماشینی:
"(امام خمینی، 1378: 10 / 448) در نتیجه، بازگشت به خویشتن به عنوان نقطه ثقل گفتمان هویتی انقلاب اسلامی، مبتنی بر نوعی تلقی فرهنگی از اسلام است که در آن، تکیه بر فرهنگ اصیل، انسانی، سالم و مستقل خود، لازمه خودشناسی و رفع از خودبیگانگی عارضشده از سوی غرب است؛ نوعی دعوت که در آن «اساسا فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل میدهد» (همان: 15 / 160) و تکیه بر فرهنگ اسلام، شرط درک هویت خود و ایستادن بر روی مبانی هویتی خویش است.
(مطهری، 1357: 7 و 8) این نوع تحول در نوع نگرش به مفاهیم، به معنای احیای ارزشهای عقیدتی و سیاسی به منظور تحرکآفرینی در جامعه و بیانگر نوعی حرکت از مبانی ایدئالیستی صرف، به ابعاد جامعهشناختی دین اسلام بود که بر اساس آن، باید با فراهم کردن «دکترینی عقلانی»، از فرصتهای حداقل پیشرو، برای استقرار نظام الهی بهره جست، نه آنکه تا انتظار تحقق شرایط آرمانی، احکام و اصول شریعت اسلامی تعطیل شود؛ چنانکه امام خمینی+ در کتاب «ولایت فقیه» خاطر نشان میسازد که «نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن از نسبت صد به یک هم بیشتر است».
(میرموسوی، 1384: 396) نتیجه در فرایند انقلاب اسلامی، مسئله محوری پیش روی جامعه، چگونگی ارجاعیابی و مرکزیت دادن به مبانی و مؤلفههای هویتبخش اسلامی و حفظ و استمرار آنها بود؛ اینکه چگونه میتوان در پرتو بازتعریف خویش، متفاوت با عناصر تشخص و هویتیابی رژیم پهلوی، به بازیابی هویت اصیل مناسب با فضا و زمانه تاریخی خویش پرداخت."