چکیده:
چهره خصوصی دولت و حاکمیت از آن جهت کـه مبتنـی بـر اصـول و مبـانی سیاست به معنای مدرن ، غیر الهـی و شـیطانی اسـت و در تعـارض شـدید بـا اخلاق سیاسی مبتنی بر اندیشه های دینی می باشد در آراء و اندیشـه سیاسـی امام نفی شده و مورد انتقاد شدید قرار گرفته است . در عرصه عمل سیاسی نیـز رفتار امام ، موید طرد و نفی ایـن چهـره از حاکمیـت اسـت . از طریـق مراجعـه مستقیم به آثار اندیشه ای امام در کنار توجه به نظرات تفسیری صـاحب نظـران ، آنچه که در این تقریر قابل ذکر است اعتقاد ایشان به عینیـت دیـن و سیاسـت به واسطه جامعیت دیـن اسـلام و یکسـان بـودن هـدف دیـن و سیاسـت و رد هرگونه پـارادایم سیاسـی عـاری از ملاحظـات اخلاقـی و دینـی ماننـد چهـره خصوصی حاکمیت است . همچنین دغدغه دینی کردن امـر سیاسـت در همـه شئون از جانب ایشان ، قابل فهم و استتاج است .
خلاصه ماشینی:
"نسبت میان سیاستورزی در معنای مدرن و غربی آن با اندیشه سیاسی ـ اخلاقی امام+ چگونه قابل بحث و تبیین است؟ در فرض تباین، محورهای اصلی نقد امام+ به این شکل از سیاستورزی چیست؟ اهمیت پاسخگویی به سؤالات این تحقیق، بیشتر از این جهت است که با گذشت سه دهه از انقلاب ایران و استقرار حکومت دینی در این مرز و بوم، در بعضی تقاریر و بیانات، تلاش هدفمندی در جهت زمینی کردن نهاد دولت و جداسازی آن از نهاد دین و اخلاق دینی صورت میپذیرد و وجود و بدیهیانگاری چهرهای از حاکمیت تحت عنوان چهره خصوصی به عنوان یک پارادایم موجه و علمی که از اساس در تعارض با ماهیت الهی حاکمیت است، مبنای گذار از اندیشه تأسیس و تثبیت حکومت دینی و همراهی با باور سکولاریسم در عرصه حاکمیت و ملکداری قرار گرفته است.
در واقع، درک اندیشه ایشان در خصوص مناسبات میان امر اخلاق و سیاست و اعتقاد به حکومت و دولت اخلاقی میتواند ما را به این نکته رهنمون سازد که اساسا از منظر امام هر گزاره و مبنای سیاسی که عاری از ملاحظات اخلاقی مبتنی بر آموزههای دینی و الهی باشد رد و مطرود است که از جمله آنها باور و توجیه امری تحت عنوان چهره خصوصی حاکمیت است."