چکیده:
این مقاله در ابتدا به مباحث «انقلاب »،«اقسام انقـلاب»،«انقـلاب اسـلامی یـا اسلام انقلابی » به طور اختصار از منظر شهید مطهری و بـا عنایـت بـه کتـاب
پیرامون جمهوری اسلامی ایشان پرداخته و سپس به بحث اصـلی یعنـی انقـلاب اسلامی ایران که بخش پایانی کتاب بررسی اجمالی نهضت های اس-لامی در صد ساله اخیر است ، می پردازد. استاد مطهری در بحث نهضت اسلامی ایـران ، چهـار موضوع را مورد ارزیابی قرار می دهد که عبارتنـد از: ماهیـت ، هـدف ، رهبـری و آفات نهضت . (انقلاب ) شهید مطهری از بین فرضیه های مختلفـی کـه پیرامـون علل و عوامل شکل گیری انقلاب اسلامی مطرح است ، عامل مـذهب و اسـلام را علت اصلی و مهم پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی معرفی می کند و اگر مجمـوع نظریات ایشان را در قالب علل اربعه (فاعلی ، غایی ، صوری و مادی ) بیان کنـیم ، شهید مطهری همه این علل اربعه را در قالب اسلام و مذهب بیان می کنند.
خلاصه ماشینی:
"(مطهری، 1379: 84 ـ 70) شهید مطهری بعد از پرداختن به ماهیت و اهداف نهضت مردم مسلمان ایران، درصدد پاسخگویی به این سؤال مهم و اساسی است که یک نهضت که ماهیت اسلامی دارد و اهدافش همه اسلامی است، به وسیله چه کسانی و چه گروهی میتواند رهبری شود و باید رهبری شود؟ در واقع، این سؤال شهید مطهری یکی از بنیادیترین پرسشها در حوزه مشروعیت حکومت و رژیم سیاسی است.
شهید مطهری میفرماید: یک نهضت که ماهیت اسلامی دارد و اهدافش همه اسلامی است بوسیله کسانی و گروهی میتواند رهبری شود و باید رهبری شود که علاوه بر شرائط عمومی رهبری، واقعا اسلامشناس باشند و با اهداف و فلسفه اخلاقی و اجتماعی و سیاسی و معنوی اسلام کاملا آشنا باشند؛ به جهانبینی اسلام، یعنی بینش و نوع دید اسلام درباره هستی و خلقت و مبدأ خالق هستی و جهت ضرورت هستی و دید و بینش اسلام درباره انسان و جامه انسانی کاملا آگاه باشند؛ ایدئولوژی اسلام را یعنی طرح اسلام را درباره اینکه انسان چگونه باید باشد و چگونه باید زیست نماید و چگونه باید خود را و جامعه خود را بسازد و چگونه به حرکت خود ادامه دهد و با چه چیزها باید نبرد کند و بستیزد و خلاصه چه راهی را انتخاب کند و چگونه برود و چگونه بسازد و چگونه زیست نماید و ...
با عنایت به مباحث مطرح شده که ذیل ماهیت، هدف، رهبری و آفات نهضت اسلامی ایران از منظر شهید مطهری ارائه شد میتوان به جرأت استنباط کرد که علل چهارگانه ایشان، دال بر پیروزی انقلاب اسلامی به لحاظ ماهوی، صوری، غایی و فاعلی اسلام است و همه عوامل دیگر در کنار این عامل اصلی قابل توجیه است."