چکیده:
تاریخ نگاری منظوم به عنوان سبکی از تاریخ نگاری مطابق با الگـوی شـاهنامة فردوسـی در سدة ششم هجری پا گرفت و در عهد مغول رونق فراوان یافت ؛ به گونه ای که در این عهـد در کمتر از یک سده، بیش از ده عنوان تاریخ نامة منظوم سروده شد که از جملة مشهورترین آنها ظفرنامة حمدالله مستوفی است . یکی از نخـستین منظومـه هـای تـاریخی عهـد مغـول تاریخ نامه ای است که نصر زجاجی تبریزی آن را به رشتة نظـم کـشیده اسـت . تـاریخ هـای منظوم به طور عام و تاریخ منظوم زجاجی به طور خاص از تیررس نگاه علمی پژوهشگران تاریخ و ادبیات دور ماندهاند. بنابراین همایوننامه هم نسبتا ناشناخته مانده و هـم آنجاهـایی که به مشاهدة معدودی از اهل دانش رسیده، با خطاهایی همراه شده کـه از چـشم منتقـدان به دور مانده است . این نوشتار کوشش دارد ضمن معرفی اجمالی همایوننامه و سرایندة آن به بررسی و نقد برخی نظرات در مورد این منظومه بپردازد و در ضمن اهمیـت تـاریخی و جایگاه ادبی آن را به بحث بگذارد.
Versified historiography as a style of historiographycame into being in 6th/12th century Iran through imitating Ferdowsi’sShāhnāma and reached its height in Mongol era. Consequently، in less than a century، more than ten versified histories were composed including one of the most famous one، Ẓafar-nāma ofḤamd-AllāhMostawfi. But it was ZojājiTabrizi who composed the first versified history، Homāyun-nāma، in early Ilkhanid period. These versified histories in general and Homāyun-nāma in particular have been ignored mostly in Ilkhanid historiography and scholarship. Besides remaining unknown، there are some misunderstandings in few observations which have been done about Homāyun-nāma، including its recent edition. This article begins with a brief introduction about the work and its composer، investigates some historical misunderstandings about it and throws light on its importance in Persian literature and historiography.
خلاصه ماشینی:
"نظر به این کـه نـسخة نیمـة دوم حاوی سی ودوهزار بیت بوده و نسخة نیمه یا جلد نخست نیز دارای بیش از بیـست وچهـار هـزار بیت است و بالاخره با توجه به افتادگی های هر دو نسخه (٨)، می توان احتمال داد که زجاجی بـرای ایـن که همایوننامة خود را با شاهنامه هم سر کند، در زمینة شمارة ابیات نیز شاهنامه را مد نظر داشته است : اگــر بنگــرد ســوی ایــن نامــه شــاه رســـد همـــسر شاهنــــامه بـــــه مــــاه (زجــاجی ، ١٣٩٠: ٤٥٢) جایگاه ادبی و اهمیت تاریخی منظومه به لحاظ سبک ادبی ، پیرنیا شیوة شـاعری زجـاجی را ادامـة سـبکی مـی دانـد کـه شـاعران نـامور آذربایجان در نیمة دوم قرن ششم بدان شعر می سـرودند؛ شـاعرانی چـون ابـوالعلای گنجـوی، قـوامی گنجوی، فلکی شروانی ، خاقانی شروانی و نظامی گنجوی.
همچنـین ناآگـاهی از وجود تاریخ منظوم زجاجی - با این که بخشی از این اثر در سال ١٣٨٣ خورشیدی به چاپ رسـیده - باعث شده است که مصحح یکی از مجلدات ظفرنامه ، چند سال پس از چاپ همایوننامه ، بـا اسـتناد به فهرست صفا از حماسه های تاریخی منظـوم در کتـاب حماسـه سـرایی در ایـران، بـه اشـتباه چنـین برداشت کند: «ظفرنامة حمدالله مستوفی نخستین و تنها حماسة تاریخی است که دنبالة بخـش تـاریخی شـاهنامة فردوسی محسوب می شود و تاریخ عمومی ایران از ظهور اسلام تـا دورة شـاعر یعنـی نیمـة اول سـدة هشتم هجری قمری را بازگو می کند» (کراچی ، ١٣٨٧: ٤/پانزده)."