چکیده:
جمال شناسی در آغاز، شناختی تجربی یا علمی بود؛ولی به تدریج به دانشی نظری مبدل گردیدو سرانجام در سده ی هجدهم به صورت یکی از مباحث فلسفه درآمد. علوم جمالی ،مشتمل بر علم زیبایی شناسی و وابسته های آن ،با تحلیل ارزش هـای عاطفی جامعه ، هنجارهای ذوقی جامعه را ارائه میکنند.در طیـف علـوم جمـالی ، زیباشناسی ارزش بارز مجموعه است و قشـنگی و لطـف و عظمـت و والایـی و قدس با آن هم خانواده اند. در این مقاله ،آثار سـعدی را براسـاس زیبـایی شناسـی فلسفی بررسی کرده و دریافته ایم او همسو با فلاسفه به تاثیر مادی و معنوی جمال پرداخته است . وی در آثارخویش ، همسوبا افلاطون به ملازمه ی خیـرو زیبـایی باور داردو زیبایی را اسباب اصلاح نفوس آدمیان میداند؛ به همین دلیل به اخلاق و فضایل اخلاقـی در آثـار خـویش عنایـت داشـته اسـت و دسـتورالعمل هـای خردمندانه ای برای سعادت انسان ارائه می دهد. وی «زیبایی » را آیتی از جمال حق میداندو می گوید خدا زیباست و چون عالم بسط کمالات حق و ظهور اسـماءو صفات خداست ، پس عالم نیز زیباست که این عقیده ناشی از نگاه عارفانه اش بـه اجزای هستی است . سعدی هم چنین هماهنـگ بـا ارسـطو،زیبـایی را عبـارت از تناسب اجزا میداند. در این دیدگاه ،او حسن ترکیـب ، اعتـدال ، لطافـت ، قامـت خوش و موزونیت را دلیل زیبایی می داند. او گاه زیبایی را ذهنی، گاه عینی و گاه تلفیقی از این دو میداند.سعدی در آثار خودبه زیبایی امر والا نیز توجه دارد.او گاه از اندازه و حجم چیزها متحیر میشودو گاه از سهمگینی و مرموزی آن ها.
خلاصه ماشینی:
»(ضـیمران ، ٨:١٣٧٧)سرچشمه ی زیبایی خداست ؛ هستی نیز کتـاب معرفـت الله اسـت و از همـین مظاهرو نعمات الهی است که انسان به وجود فیاض آن پـی مـیبـرد؛امـا بـرای ادراک جمال و زیبایی ،باید نفس خـود را زیبـا کـرد.
در بررسـی اندیشه های زیباشناسانه ی سعدی ،درمی یابیم که او هم به تبیین مابعـدالطبیعی و هـم بـه تبیین علمی اعتقاد داشته است : او هم مثل افلاطون ، حسن و جمـال زیبارویـان را پرتـو زیبایی مطلق یا پرتو جمال حق میداندو از سوی دیگر همچون ارسـطو، زیبـایی را در تناسب و هماهنگی اجزا می بیند.
(زرین کوب ، ١٣٧٩: ١١٣)سعدی به حـق 1 Longinus معلم اخلاق بوده است و در علوم دینی ،حکمـت عملـی، عرفـان ، سیاسـت و شـناخت اجتماع متبحرو استادو به گفته ی خود او: سخن های سعدی مثال است و پند/ بـه کـار آیدت گر شوی کاربند (سعدی ، ١٣٧٨: ٢٥٥) سعدی ناصحی دلسوزو بیم دهنـده اسـت که صاحبان زرو زورو تزویر را به بی ثبـاتی دنیـاو زوال پـذیری قـدرت هـای مـادی و بدفرجامی ستمگران متوجه میکندو با تازیانه ی هوشیاری بخش ملامت و نصیحت ،بـه تأدیب ممدوحان خویش میپردازدوبه دینداری ،خداپرستی ، عدالت ، نیکوکـاری و بـه طور کلی به فضایل اخلاقی دعوتشان می کند.
»(همان : ٢٠٩)سعدی نیز در آثار خود به امر والا توجه داشـته و زیبـایی حاصل از شگفتی و اعجاز در برابر این امور را خلق کرده است .