چکیده:
در این مقاله ابتدا به تقریر اجمالی و نظاممند دیدگاه استاد فرزانه، آیتالله جوادی آملی خواهیم پرداخت تا مقدمهای باشد برای بررسی این اندیشه. در تقریر، ارکان و نتایج سخن از یکدیگر تفکیک شدهاند. ارکان عبارتاند از: 1. دینشناسی؛ 2. علمشناسی؛ 3. فلسفهشناسی؛ 4. عقلشناسی. نتایج نیز در دو مرحله مورد توجه قرار گرفتهاند: 1. معنای اسلامیت علوم بر اساس مبانی پیشگفته؛ 2. تعیین تکلیف نسبت به علوم عصر جدید.ارزیابی اندیشة آیتالله جوادی آملی نیز در همین قالب انجام گرفته است و طی آن، به طرح پرسشهایی خواهیم پرداخت که درستی مبانی و نتایج مطرحشده، به چگونگی پاسخ به این سؤالات وابسته است. در این رهگذر همچنین از دیدگاه ایشان، دو نظریة کاملا متفاوت قابل برداشت است که بنابه یکی، غالب علوم موجود بدون تغییر جدی محتوایی، اسلامی هستند و بنابه دیگری، غالب علوم موجود نیازمند تغییری بنیادی میباشند. یک تقریر بنابه نظر نگارنده کاملا قابل پذیرش بوده و تقریر دیگر در مبانی و نتایج با ابهامات و مشکلات جدی روبهرو است.
خلاصه ماشینی:
"1 سؤال و ابهام از اینجا آغاز میشود که قرارگرفتن عقل در هندسة معرفت دینی، به برابر نشستن آن در کنار نقل معنا شده و در نتیجه، شناخت اسلام به هر دو منبع معرفتی متعلق گردیده است (همان، ص72)؛ همچنانکه صرف مراجعه به کتاب و سنت برای فهم از دین، پایان مراحل وصول به فهم حجت و معتبر از دین قلمداد نشده است؛ با این توجیه که چنانچه به شأن عقل در بعد معرفتشناختی دین توجه شود، ضروری است تا به سهم عقل در شکلدهی به در کتاب قلمرو دین در تعیین مفروضات اساسی، ارزشها و نمادها نگارنده و همکاران، «خاستگاه دین، غایت دین و قلمرو دین» را مورد بررسی قرار داده؛ به زعم خود تلاش نمودند از منظری کاملتر و عمیقتر رابطة دین را با جریان ولایت خدای متعال، ولایت انبیاء و معصومین( و سرانجام با تکامل تاریخی، اجتماعی و فردی در قالب تکامل نظام ولایت، بیان دارند؛ اما پرداختن به آن مطالب در اینجا ضرورتی ندارد.
پرسش دیگر این است که آیا ساحتهای چهارگانه عقل ـ بنابه نظر ایشان ـ کاملا مستقل از یکدیگر هستند؟ عقل تجربی و ابزاری- که مبدأ علم جدید است- چه ماهیت و جهتگیریای داشته و محصولات آن تا چهاندازه یقینی یا قابل اعتماد هستند؟ آیتالله جوادی آملی به درستی نواقصی را برای عقل تجربی در علوم موجود بیان داشته است؛ از جمله اینکه عقل حسی و تجربی در قالب محدود و صرفا مادینگر خویش از اساس نمیتواند جهانبینی ارائه دهد (همان، ص108)؛ همچنانکه در امور مادی و محسوس نیز تجربه لسان حصر ندارد (همان، ص120) و تجربهگرایی افراطی، بشر را نسبت به بسیاری از معارف محدود کرده است؛ زیرا علم با هر ابزار و وسیلهای اعم از حس، عقل، شهود، وحی و نقل که به دست آید، در متن خلقت الهی قرار دارد (همو، 1389)."