خلاصه ماشینی:
"فلسفة الهی پاسخگوی هستی علم دینی آیا علم دینی وجود دارد یا نه؟ در ابتدا باید دانست که اصل این پرسش روا و صحیح است و چون سؤال از هستی یک امر کلی است، پرسشی فلسفی است و هیچ علمی جز فلسفه که از بود و نبود اشیا و حقایق بحث میکند، قادر به پاسخدادن به این پرسش نیست؛ زیرا علوم دیگر همانند علوم تجربی، علوم ریاضی یا علم فقه، علم اصول هیچ علمی نمیتواند به این پرسش پاسخ دهد که آیا ما علم دینی داریم یا خیر؟ زیرا هر علمی تنها در مدار موضوع خود بحث میکند و در حوصله مفهومی هیچ علمی نیست که از مدار موضوع خود خارج شود.
بنابراین روشن شد تنها نهاد علمی که به این پرسش اساسی ـ اینکه آیا ما علم دینی داریم یا نه ـ پاسخ میگوید، فلسفه است؛ اما فلسفه برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید خود را سامان بخشد و از جانب خود حرف بزند که آیا او هویت الهی و توحیدی دارد یا نه؟ اگر فلسفه در حوزة جهانبینی و در مسیر معرفتی خود مسیری را پیمود و به جایی رسید که ـ معاذ الله ـ منکر مبدأ شد و نتوانست برای جهان مبدأ یا منتهایی را شناسایی و معرفی کند، بلکه ملحد و منکر شد، بر این اساس مبدأ، منتهی، اسما، اوصاف و افعال الهی وجود نخواهد داشت.
اگر باور کردیم که عالم در هویت علم نقش دارد، خود عالم را باید به عنوان مخلوق خداوند متعال، فعل الهی دید؛ لذا اندیشه، تفکر و روحیات او وقتی روشمند و ضابطهمند گردید، علمی که تولید میکند نیز دینی خواهد بود، بدون آنکه امر غیرعلمی بخواهد در محدودة علم وارد شود؛ زیرا در حقیقت از معلومی کشف مینماید که پدیده و مخلوق خداوند است؛ اما بحث درباره کیفیت حضور عالم و سهم آن در هویت علم دینی جای بحث مبسوطی دیگر میطلبد."